تاریخ انتشار:۱۳۹۴/۱۱/۲۳ - ۱۴:۵۱ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 12245

علی نعیمی

جشنواره فیلم فجر مثل تمامی آثار ملودرام سینمایی که با فراز و نشیب‌های قصه حرص تماشاگر را تا دقیقه نود در می‌آورد و با یک اتفاق خوب در انتهای فیلم یک لیوان آب خنک را به مخاطب می‌نوشانند؛ در این دوره نیز با تمام نقایص‌اش یک حسن بزرگ داشت.

اینکه باور کنیم نسل جدید سینمای ایران فارغ از سهم خواهی‌های منفعت‌طلبانه عده‌ای از سینماگران؛ درست از همان جنس مردم و از مرکز یک اتفاق بیرون می‌آیند و نسلی را نمایندگی می‌کنند که همه خصلت‌های خوب را یکجا با هم دارند. هم باهوش و جسورند و هم خلاق و حسابگر. صادقانه رفتار می‌کنند و اهل معامله نیستند.

سعید روستایی فیلمساز جوان کشورمان درست از همین زاویه دید در شامگاه ۲۲ بهمن طلایه‌دار نسلی بود که زحمت و سختی و ایستادگی در برابر ناملایمات را با نبوغ خود و توانایی انجام کاری سخت نشان داد و تمام صحبت‌های آن منتقد تنگ‌نظر را با سری برافراشته و سیمرغ‌هایی که به دست آورد، داد.

اتفاقا جشنواره امسال تقابل دو نسل است. هر چقدر هم که بخواهیم مصلحت‌اندیشانه به موضوع سینمای ایران و جشنواره فجر به مثابه یک جریان ملی نگاه کنیم باز هم پر واضح است نسل گذشته با تمامی رابطه‌ها و استحکامات و نفوذها در مقابل یکسری جوان بی‌ادعا اما کاربلد نتوانستند خودی نشان دهند و کمترین سهم را از آوردگاه سی‌وچهارم داشتند.

فیلمساز فربه و بی حوصله نسل میانی سینمای ایران که محصول سینمای رانتی و دولتی است توان مبارزه در بازار آزاد را ندارد. در بازاری که خلاقیت و نگاه تازه حرف اول را می‌زند و سهم‌خواهی به شیوه قدیم و پیش فرض همیشه برنده و حق به جانب دیگر جواب نمی‌دهد. برای همین در برنامه هفت مسعود فراستی به دفاع از هم نسلان خودش سیمرغ‌های فیلم «ابد و یک روز» را برای کارگردان ۲۶ ساله‌اش سم مهلکی می‌داند که او را متوهم می‌کند و از راه به در می‌کند.

حالا دیگر چیزی فراتر از انگیزه‌های سیمرغ؛ جشنواره فجر را جذاب می‌کند. ریشه کردن جوانان در تار و پود اندیشه‌ای که حتی اگر در میان کاندیداها دو فیلم اول پیش قراول باشند باز هم روی نیمکت ذخیره‌ها آثار درخشانی همچون «سیانور» و «بارکد» و «برادرم خسرو» و «خانه‌ای در خیابان چهل و یک» و «من» و «چهارشنبه» حضور دارند.

مخاطب امروز سینمای ایران با سیمرغ مردمی خود درست در جهت نظر داوران شجاع جشنواره ثابت کردند فرمولاسیون قدیمی و پوسیده مبارزه با جریان اصلی سینما به بهانه سیاه نمایی دیگر جواب نمی‌دهد. مخاطب امروز سینمای ایران اهل کتاب است. فیلم می‌بیند و سبک‌ها و گونه‌های مختلف سینمایی را هضم می‌کند. در آثار دروغین و شاد سینمایی به دنبال خوشبختی نمی‌گردد و اساسا سینما را شبیه یک جادویی نمی‌بیند که تمامی آمال و آرزوهای خود را روی پرده جستجو کند.

نسل گذشته سینمای ایران فارغ از هر آنچه در گذشته پر افتخار خود و سینمای ایران ثبت کردند باید شرایط جدید را بپذیرند و جوانان را نه به عنوان زنگ تفریح که به عنوان نمایندگان یک تفکر کنار خود و رقیب اصلی خود بدانند. در اقتصاد آزاد و شرایط برابر برد با کسانی است که فقط از ذهنشان کمک می‌گیرند و با تمامی تلخی‌های زندگی باز هم مثل دخترک فیلم «ابد و یک روز» به آشیانه خود باز می‌گردند و برای بقا می‌جنگند. کیفرخواست نسل امروز سینمای ایران علیه دورانی که اجازه ورود استعداد تازه در سینمای ایران را نمی‌داد شب جمعه صادر شد. شاید بشود نام سکانس پایانی جشنواره را گذاشت: نزاع برای بقا …

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها