تاریخ انتشار:۱۴۰۲/۰۱/۳۰ - ۱۳:۴۵ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 186137

سینماسینما، محمد تقی‌زاده

دشت خاموش دومین ساخته احمد بهرامی است که در جشنواره‌‌ی ونیز موفق به کسب جایزه و توجه منتقدان شد و در نگاه اول فیلمی به‌اصطلاح جشنواره‌ای به شمار می‌آید که قرار است رنج طبقه فرودست و کارگر جامعه را در قالب داستانی دراماتیک روایت کند.

جشنواره‌ای نامیدن فیلم توصیفی در فضیلت یا رذیلت فیلم به‌حساب نمی‌آید بلکه در راستای توصیف فضا و ویژگی‌های آن بیان‌شده است و جوایز خارجی فیلم و عدم نمایش آن در داخل کشور نیز نباید موجب موضع‌گیری سیاسی، اجتماعی یا هنری درباره فیلم شود. درواقع ما با فیلمی طرف هستیم که مایل است متفاوت با فضاهای مرسوم این سال‌‌های سینمای ایران که علاقه زیادی به نشان دادن زندگی طبقه فرودست جامعه دارد و نمود بارز آن در فیلم‌هایی مثل ابد و یک روز، بدون تاریخ بدون امضا قابل‌مشاهده است، تصویری واقعی‌تری از این طبقه روایت کند که بر پایه احساس‌گرایی نیست. دشت خاموش برخلاف اپیدمی رایج ژانر فقر و نکبت در ایران، نمی‌خواهد از بدبختی مردم نردبانی برای دیده‌ شدن و جلب توجه مخاطب استفاده کند بلکه در رویکردی مستقل، رئالیستی و حتی تراژیک تصویری متفاوت از طبقه فرودست ایرانی در دهه ۵۰ ارائه می‌کند.

رویکرد بهرامی در دشت خاموش این بوده که علاوه بر فضای هنری و زیبایی‌شناسی‌های روایی، وضعیت طبقه‌ فقیر را به تصویر بکشد و برای این کار به طراحی شخصیت‌های مختلف پرداخته که زندگی‌شان به هم مربوط می‌شود و این اتصال کاراکترها و نزدیک شدن به فردیت هرکدام باعث روایتی دراماتیک و جذاب و خلق شخصیت‌های سمپاتیکی شده که تماشاگر نوگرای سینما را تا پایان فیلم همراه خود می‌کشاند. علی باقری در نقش لطف‌الله، فرخ نعمتی در نقش آقاخان، مهدیه نساج در نقش سرور برکنار تورج الوند ازجمله بازیگران اصلی فیلم هستند که شخصیت‌های اصلی آن را بازی می‌کنند. لطف‌الله و آقاخان به‌عنوان نقطه مرکزی اتصال آدم‌ها به یکدیگر هستند که هر چه پیش‌ می‌رود تأثیر لطف‌الله بیشتر می‌شود تا اینکه در فینالی تراژیک شاهد تصمیمی متأثرکننده از نقش اول داستان هستیم که فضا و روایت فیلم را تا مدت‌ها در ذهن تماشاگر ماندگار می‌کند.

 فیلم از نظر زیبایی‌شناسی هنری، اثری قابل‌تأمل در سینمای ایران است که فیلم‌برداری مسعود امینی تیرانی در آن دیدنی و جذاب از آب درآمده است؛ فیلم‌برداری‌ای که علاوه بر وجوه هنری، در انتقال تم داستان نیز موثر بوده و روزمرگی، رنج و تاریکی این طبقه را به‌خوبی نشان تماشاگر می‌دهد. انتخاب رنگ سیاه و سفید برای فیلم نیز شاید بر پایه همین تمهید باشد که بر تاریکی و بدون رنگ بودن این طبقه تأکید کند. فضای سیاه و سفید، فیلم‌برداری و موسیقی فواد قهرمانی بیش از هرچیز سینمای کارگردان مجاری «بلاتار» و فیلم معروفش «اسب تورین» را تداعی می‌کند. در مجموع فیلم بسیار متاثر و ملهم از سینمای اروپا بوده و علاوه بر فضای بلاتاری آن، عنوان فیلم یعنی دشت خاموش نیز فیلم معروف «تئو آنجلوپولوس» یعنی «دشت گریان» را یادآوری می‌کند. شاید یکی از دلایل توفیق فیلم در جشنواره‌های اروپایی نیز همین مدل اروپایی آن‌که برگرفته از نماهای بلند، سکون، فضای سرد و تاریک، آدم‌های رنج‌دیده و پایان تلخ است، باشد، المان‌هایی که به نظر می‌رسد به‌هیچ‌وجه مورد رضایت تماشاگر عام ایرانی نباشد و در سلیقه کمدی بینی، سرگرم شوندگی، ریتم تند و بازیگران جذاب این روزهای تماشاگران ایرانی جایی نداشته باشد.

باوجوداینکه فیلم در ایران ساخته‌شده و در برخی خلاصه داستان‌ها روایت آن در دهه ۵۰ ایران عنوان‌شده است، شمایل شخصیت‌ها و روایت داستانی می‌تواند در همه جای دنیا رخ دهد. ستم‌کاری و رذالت برخی طیف‌های سرمایه‌داری و رنج و مظلومیت کارگران موضوعی نیست که به این خاک محدود باشد و به نظر می‌رسد جهان‌شمول بودن فیلم و نگاه انسانی و فرا قومیتی فیلم ادعای زیادی برای فیلم خوب احمد بهرامی نباشد.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

 

آخرین ها