تاریخ انتشار:۱۳۹۸/۰۱/۱۵ - ۱۲:۰۲ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 109756

سینماسینما، علی اصغر کشانی

پایان هر سالِ کهنه و آغاز هر سالِ نو فرصتی فراهم می شود برای یادآوری از درگذشتگان سال گذشته، سال ١٣٩٧ از این نظر سال غم انگیزی بود سالی که حسین عرفانی، ناصر ملک مطیعی، عزت الله انتظامی، رضا صفایی، بهرام زند، فرخ ساجدی، ناصر چشم آذر، فرج حیدری، ایرج صفدری، یدالله صمدی، هوشنگ آزادی ور، ویدا قهرمانی، حبیب کاوش، سعید کنگرانی، منوچهر عسگری نسب، حسین محب اهری، ضیاء الدین دری، خشایار الوند، حسین شهاب، مهدی آرین نژاد و پیام صابری از اهالی قدیم و جدید سینمای ایران از میانمان رفتند. محمد مطیع هم در روزهای آغازین و جمشید مشایخی هم در سیزدهمین روز امسال جامعه سینمایی را با خاطراتشان تنها گذاشتند.

از میان این بزرگان به انتخاب، از ناصر ملک مطیعی به عنوان یکی از باسابقه ترین بازیگران سینمای ایران یادی کنیم. هنرمندی که اغلب نقش آفرینی هایش ادای دینی به سنت پهلوانی و فتوت بود و خود را به نمادی از آیین جوانمردی و رسم و رسوم عیاری تبدیل کرد. انتخاب نقش های منحصر به فرد او از لوطی ها و داش مشتی های روزگار چون بامعرفتها، کلاه مخملی، مردها و جاده ها، یک پارچه آقا، سالار مردان، قیصر، مردان روزگار، سوگلی، باباشمل، مرید حق، پهلوان مفرد، لوطی، مرد، صلوه ظهر، پاشنه طلا، میهمان، سری فیلمهای نقش آقا مهدی و… از او شمایل و شخصیتی منحصر به فرد ساخت تا نشان دهد قادر است شمایی از این مرام و سلوک طبقه عامه ایرانیان را خلق کند.

بازخوانی دو سه نقش از میان انبوهی از شخصیتهای یگانه او در سینمای ایران در مسیر پرداختن به این سنت ایرانی، نقبی به دنیای برآمده از خصلت ها و رسم و رسومات برگرفته از منش و روش عامه ایرانیان در زندگی روزمره شان است. نقش لوطی حیدر در باباشمل علی حاتمی از جمله این نقشهاست. جوانمردی که از خواسته هایش می گذرد و به سنت اهل دل با پاکدامنی و پارسایی با انصاف و دادگری با بخشندگی و سخاوت با عفو و گذشت با فداکاری و از خود گذشتگی و با وفای به عهد و رازداری و سکوت بسیاری از خصایص اهل فتوت را در نقشش اجرا می کند.

شخصیتی که به مانند اهل تصوف با آزمودن بخت خود در دنیای حسابگرِان آرزومند و توانگرانِ نادار، فاصله گرفتن از دنیای اطرافش را اختیار می کند و همچون حقیقت جویان راه، یکجانشینی را راکد شدن انسان می داند (می خوام آواره بشم/ دیگه یکجا نمونم/ کوله بار بی کوله بار/ دستمون آهن سرد/ سینه هامون پُرِ درد/ ما که از آب دیگه پاک تر نیستیم/ آب پاکم اگه یکجا بمونه می گَنده).

همین منش را در نقش او در قلندر (علی حاتمی) می بینیم، آدمی مُصر به اصول جوانمردی که وفای به عهد از او شخصیتی پایبند به رسوم اخلاقی و محکم و استوار دربرابر سست عهدی ها و قضاوت های نادرست اطرافیان ساخته است. جنبه های سمبلیک عملکرد او درحرکتش بر بستر داستان او را تبدیل به نمادی از اراده و اخلاص و پارسایی می کند، شخصیت راسخ، حقیقت طلب، پاکباز و پرهیزکاری که به رغم آداب دانی و صفای باطن و بی غل و غشی قلبی، همچون عیاران روزگار رفته، اهل تنهایی و تفرید است، کسی که همچون اهل فتوت در عین عزلت، اهل عزم است و قلندری که تابِ پرده دری، پیمان شکنی و آمیختگی به مذمومات را ندارد.

ملک مطیعی در فیلم میهمان (کامران قدکچیان) نیز نقش عنایت الله، شخصیت چشم پاکی را بازی می کند که در طول فیلم بی هیچ چشمداشتی دختر دوست صمیمی اش آقا رسول را که به سنت گذشتگان، خانواده اش را برای زیارت خانه خدا به لوطیان و پاکدستان و عیاران می سپردند، در فیلمی با مایه های امروزی به رسم امانت نگهداری می کند و پاک و طاهر تحویل پدرش می دهد و در این مسیر به سنت فیلمهای درخشان فارسی، خود از میان بی سرپرستان اطرافش، خانواده اختیار می کند.

معدود بازیگرانی در طول تاریخ پیدا می شوند که بتوانند به نماد نقش هایشان تبدیل شوند. ناصر ملک مطیعی از جمله انگشت شمار بازیگرانی است که به سمبل مردانگی و جوانمردی و صداقت آنگونه که از نقشهایش بر می آمد، تبدیل شد. بازیگر افسانه ای سینمای ایران که تاثیر نگاه، رفتار و کردارش بر بخش بزرگی از تماشاچیان آثارش انکار ناپذیر است. کسی که ملتی با خنده هایش خندید با غم هایش غصه دار شد با خشمش ایستاد و با بخشش هایش طالب خوی جوانمردی و شیفته سیر و سلوک پهلوانی شد.

لینک کوتاه

نظر شما


آخرین ها