تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۰۳/۲۹ - ۱۶:۵۶ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 89932

سینماسینما، کیوان کثیریان:

فوتبال ملی ایرانی همین است؛ ملغمه عجیب و غریبی از تعصب و غیرت، احساسات، میهن پرستی، آبروداری، خشمِ انباشته، جنگیدن با چنگ و دندان و یک بی‌نظمی باشکوه.
بازیکنان تیم ملی وقتی زورشان به حریف نمی‌رسد بی‌گفت‌وگو سر و تن‌شان را جلوی توپ می‌گذارند و وقتی بخواهند با تمام وجود دفاع ‌کنند، واقعا می‌توانند جانشان را در تیر کنند.
این، وضعیت بچه های تیم ما در روزهای خوبِ تیم است.
روزهای بد هم کم نداشتیم؛ ناگهان چهارده نفر از تیم ملی استعفا می‌دهند، یا کشک بادمجان می‌خورند و نای راه رفتن ندارند، مقابل بحرین راحت می‌بازند، توی زمین با هم تیمی شان گلاویز می‌شوند و یا یکهو ۷ گل از آث رم می‌خورند.
فوتبال ایرانی همین است. فرازهای عجیب، فرودهای عجیب. هرکه باشی و در هرباشگاهی بازی کنی باید در تیم ملی ایران، یا شکست‌های نزدیک و حسرتبار می‌خوری یا تهش با هزار سختی و گرفتاری به موفقیت می‌رسی، باید جلوی استرالیا تا سرحد مرگ زیر فشار باشی بعد بجنگی و بجنگی تا یکهو بازی برگردد و رنگ پیروزی و شادی را ببینی.
در این مملکت برای مردم کوچه و بازار هیچ چیز ساده به دست نمی‌آید، در فوتبال هم همینطور. فوتبال برای ملتی که دارد به شکل خطرناکی آرزوهایش را قورت می‌دهد یک موقعیت جذاب است.
اما فوتبال در این سرزمین، فقط یک ورزش نیست. برای ملتی که هویت جمعی‌اش دارد تخریب می‌شود، فوتبال یک بهانه جدی برای احیای این هویت است و برای ملتی که شادی از سبد زندگی‌اش حذف شده، فوتبال بهانه‌ای برای ساعاتی خوشی و پایکوبی همگانی است. فوتبال راهِ میان‌بر برآورده شدن آرزوهای محال هم هست. ممکن کردن غیرممکن ها برای مردمی که به امید بسیار نیاز دارند، یک اتفاق کمیاب است. برای همین، جدول رده بندی دور اول گروه مرگ که ایران صدرنشین است و پرتغال و اسپانیا پایین تر از او، مثل یک شیء گرانبها دست به دست می‌چرخد و عزیز داشته می‌شود. و حالا همه به بردن آن دو غول فوتبال دنیا و صعود به دور بعد هم فکر می‌کنند و می‌گویند؛ چرا که نه!
فوتبال بهانه احیای مقطعی اعتماد به نفس از دست رفته و عزت نفس گمشده ما در زمانه‌ای است که تحقیر از درون، حرف اول را می‌زند. پیروزی‌های بزرگ در فوتبال آسانتر به دست می‌آید و برای ملت بزرگی که کم‌کم دارد غرورش را می‌بازد و احساس ناتوانی می‌کند، موقتا غرور می‌خرد. باعث می‌شود مردمی که زیر اقسام فشارهای مختلف له شده‌اند، دقایقی همه چیز را فراموش کنند، هیجان زده شوند و کمی نعره شادانه بزنند.
پیروزی‌های ورزشی شیرینند حتی اگر زیر فشار توانفرسای استرالیا در ملبورن با یک تساوی حماسی به دست آیند یا حتی در یک بازی سراسر تدافعی با گل به‌خودی مدافع مراکش.
کارلوس کی‌روش هم قلق ما خوب دستش آمده. خوب یادگرفته چگونه پتانسیل خشم و غرور و تعصب ما را به نتیجه مناسب و قابل قبول تبدیل کند. او تنها کسی است که خوب می‌داند چطور باید آن فنَر فشرده را به نفع خودمان آزاد کند.
فوتبال در این سرزمین بهانه‌ای برای فریادهای فروخورده و از ته دلِ ملتی متمدن و تاریخساز است که به‌درستی حق خود را خیلی بیش از اینها می‌داند. فوتبال، غریو رسا و کرکننده این ملت است که لیاقت‌هایش را به رخ می‌کشد، حتی اگر اسپانیا و پرتغال نگذارند طعم صعود را بچشیم. البته که “معجزه”، همواره یک فاکتور غافلگیر کننده است و گهگاهی هم سراغی از ما می‌گیرد.

بخش اعظم این یادداشت در روزنامه اعتماد سه‌شنبه ۲۹ خرداد ۹۶ به چاپ رسیده است

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها