تاریخ انتشار:۱۴۰۲/۰۱/۱۳ - ۱۵:۱۹ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 185683

سینماسینما، فریبا اشوئی

برادران لیلا هم به مانند دو فیلم قبلی روستایی (ابد و یک روز، متری شیش و نیم) بدلیل نوع نگاه و ساختارش، تراژدی انتقادی اجتماعی تعریف می شود. تراژدی‌ای که در قالب یک خانواده شاهد، به وضعیت نابسامان بازنشستگان و جوانان بطور همزمان پرداخته است. درامی پُرکاراکتر و مبتنی بر دیالوگ. فُرم روابط درون خانواده با عبور از نمادها و نشانه های معنایی و این همانی هایی که می توان در نقطه به نقطه داستان از آن سراغ گرفت، در صورت ظاهری و روایتی داستان، از بنیاد، فَشَل و نابسامان است. حال در کنار این قهر و نابودی خانواده، سختی ها و فشارهای اقتصادی و اجتماعی هم به این آشفتگی اضافه می شوند. از همان شروع روایت، نوعی هنجارشکنی تربیتی- اخلاقی بر اتمسفر قصه سوار است. (جر و بحث درباره جنسیت نوزاد، دروغگو خواندن والدین، توصیفات معرفی تک تک برادرها در کنار وضعیت بر باد والدین)
در طول روایت، گاها شیب این هنجار شکنی ها آن قدر زیاد می شوند که حتی اشارات و انتقادات اجتماعی مطروحه توسط نگارنده هم، قادر به توجیه این هنجار شکنی و روابط معیوب خانوادگی نیستند و از همان میانه قصه، زهر این روابط بر زهر مشکلات پیشی می گیرند و تماشاگر فیلم، اگر آن را پس نزند، البته که با اکراه و غریبگی، داستان را تعقیب می کند.

لیلای فیلم برادران لیلا، علیرغم شخصیت دلسوز و همراه با برادرانش، متاسفانه نزد تماشاگر فیلم، از شخصیت جذاب و قهرمانی برخوردار نیست. چرا؟! چون خود او از اساس کاراکتری منفعل و عاصی دارد. از همان سکانس های آغازین، او مدام یا غُر می زند یا گریه می کند. تمام قدرتش در زبانش است که آن هم تلخ است و این تلخی از دردها و شکست هایش می آید. (درد کهنه کمر که استواری شخصیت لیلا به آن وابسته است. اشک هایی که به هنگام درمان می ریزد. شکست های رابطه‌ای و عاطفی‌اش )
برخلاف خواسته روستایی، که قصد داشته شخصیت لیلا را ستون و تکیه‌گاه برادرانش بسازد، متاسفانه لیلای فیلم او بیشتر به تخریب کاراکتر و هویت زنان و نقش و جایگاه مهم شان درمدیریت خانواده (الگوی زن در خانواده های ایرانی) کمک کرده است. اضافه کنید به آن شخصیت مادری را هم که در سالمندی‌اش دروغگو است، فحاش است و نشانی از عشق و محبت به فرزندانش در وجود او جایگذاری نشده است. اضافه کنید به آن عروسی را که محکوم به زایمان های متوالی است به امید این که پسری به دنیا بیاورد و نسل جورابلو ادامه یابد و…
این حجم از تخریب زن و جایگاه و شرافت انسانی او را نمی توان در هیچ فیلم ایرانی و خارجی سراغ گرفت. الگویی که از زن ایرانی و جایگاه و منزلتش در خانواده، در این فیلم ارائه شده نه تنها قابل دفاع نیست، بلکه بسیار تاسف برانگیز و شرم آور است. و اما برسیم به کاراکترهای پدر و مادر که بعنوان ستون های بنیادین خانواده، خود از مشکلات شخصیتی، رفتاری و تربیتی فاحشی رنج می برند و فرزندانشان هم به تبعیت از آنها، حال و روز ایده آلی ندارند.
اگرچه توصیف وضعیت نابسامان اقتصادی، اجتماعی و انتقادات مرتبط به آن و فاکت‌هایی که در این ارتباط ارائه می شوند به حقیقت نزدیک است، اما صرفا به دلیل اغراق و پُر گویی بی قید و شرط، این حقایق هم به هرز می روند و به دل تماشاگر نمی نشینند. چرا؟! چون راوی این حقایق، شخصیت هایی هستند که تماشاگر آنها را دوست ندارد. چون اساسا شکل ارتباطات خانوادگی و اخلاقیِ راویان فرسنگ ها با عوام ترین و ضعیف‌ترین خانواده های ایرانی هم فاصله دارد. روستایی در مقام فیلمساز، با وجود کاراکترهای متعدد و پُرگویی های متن و این شاخه و آن شاخه پریدن ها، متاسفانه در بخش پرداخت ساختار و قصه هم موفق نیست و در اکثریت نقاط عطف داستان و اوج های مهم، قادر به دراماتیزه کردن متن نیست و به جای آن، بیشتر تلاش خود را بر بالا بردن دُز نکبت (انوع ابتلایی‌اش) متمرکز می کند تا پرداختن به اضافاتِ پیرنگ هایِ این داستانِ تلخِ پُر آشوب.
این شیوه پرداخت بر خلاف دو فیلم قبلی فیلمساز که رابطه علل و معلولیِ کاراکترها، چفت و بست مناسبی داشتند، متاسفانه برای او موفقیت آمیز نبوده و نتوانسته تماشاگر دغدغه‌مندِ هنر فیلم را، راضی کند. (به استثناء سکانس پایانی نسبتا قابل قبول فیلم که از خلاقیت و هنر فیلمسازی نشانه هایی دارد).
هجمه بالای دیالوگ های منفی در فیلم به منظور تبیین پیرنگ اصلی قصه(همان تصویر سازی زندگی لیلا و برادرانش) پیرنگی که قرار است وصف الحال طبقه ضعیف و تصویرساز شکست و نابودیشان زیر بار ناملایمات اقتصادی و تنش های سیاسی باشد، در کنار ساز و کار ضعیف و قصه‌گریز منتخب کارگردان و نیز اشارات گل درشت از وضعیت کاری(بیکاری) ، معیشتی(خورد و خوراک خانواده پر جمعیت)، درمانی(سکانس های درمانگاه)، بزهکاری(اختلاس و کلاهبرداری از همه نوع) و موارد زیاد دیگری از این دست، از بابت کثرتِ نمایش سیاهی و تلخی، علیرغم شاید حقیقی بودن، متاسفانه قربانی نبود خلاقیت و نگاه شعاری و غیر هنرمندانه فیلمساز می شوند و در نهایت پیام فیلم را هم مخدوش می کنند.

و در پایانِ روایت برادران لیلا، تماشاگر سرخورده و ناامید به سمت دنیای تلخ و خوف برانگیز بیرون بدرقه می شود.
خبر بد این که فیلمساز خوش قریحه‌ای چون روستایی با شناسنامه غنی و ساخت دو فیلم خوب و هنرمندانه، این بار با ساخت فیلم برادران لیلا، در چاه ویل شعار زدگی و پروپاگاندای سیاسی گرفتار آمده و از نردبان هنری خویش چند پله ای سقوط کرده است.
البته که هنرمندان هر جامعه ای از طبقه مُصلحان و دگر اندیشان آن جامعه محسوب می شوند، لیکن این هنرِ هنرمند، شیوه کار و طراحی هنرمندانه او از موضوعات است که به مقامش در جامعه اصالت و هویت می بخشد. ساختن گنداب و مرداب یقینا کار هنرمند نیست.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

 

آخرین ها