سینماسینما، یاسمن خلیلیفرد
«الهه دریا» فیلمی به کارگردانی ولفگنگ فیشر محصول کشور آلمان است. فیلم داستان پزشک زن میانسالی به نام ایزا است که تصمیم می گیرد به آرزوی قدیمی خود جامه عمل پوشاند و با یک قایق تفریحی به دل دریا بزند.
ابتدا باید بگویم فیلم هایی چون «الهه دریا» مصالح بسیاری در دست دارند تا به فیلم هایی خوش تصویر بدل شوند. این که فیلمی مستقیماً به سراغ طبیعت و دریا برود و از چنین فضایی برای به تصویر کشیدن درام خود بهره جوید قطعاً برگ برنده مهمی در دست دارد اما این دسته از فیلم ها عموماً به مشکل لاغری فیلمنامه برمی خورند و گاه به جایی می رسند که به جز ارائه تصاویر چشم نواز و بازی های نسبتاً خوب عنصر قابل عرض دیگری ندارند.
«الهه دریا» مرا به یاد فیلم «نمک و آتش» هرتسوک می اندازد. آن فیلم نیز داستان زنی خودساخته را به تصویر می کشید که در قطب با دو کودک بومی تنها می ماند. چنین فیلم هایی به دلیل داشتن تنها یک شخصیت اصلی که در محیط اطرافش نیز با انسانِ دیگری سر و کار ندارد در ترسیم کشمکش ها تاحد زیادی ناکام می مانند و عمده کشمکش شخصیت های اصلی شان با طبیعت و سوانحی ست که طبیعت به کاراکتر تحمیل می کند.
«الهه دریا» البته تا نیمه اش همین رویکرد را اتخاذ می کند؛ سختی هایی که زن در مواجهه با بلایای طبیعی و طوفان و … می کشد و برخورد او به کشتی پناهجویان آفریقایی روند کلی روایت را تغییر می دهد. درواقع انگار فیلم تازه از آن بخش اش آغاز می شود. بنابراین اگر فیلمساز می توانست از حجم حواشی و زوائد بکاهد و بر داستان و بحران اصلی اش متمرکز باشد نیمه اول فیلم تا آن حد کم رمق و کم جان از آب در نمی آمد.
فیلم از بخش مواجهه ی ایزا با پناهجویان، دچار تغییر لحن می شود و گویا پیامش تغییر می کند. حالا فیلمساز به تقابل ارزش های اخلاقی با بی اخلاقی ها می پردازد. انسانی که عمر خود را برای کمک به دیگران گذاشته است حالا و در راه کمک به همنوعانش موآخذه می شود. این جاست که جا به جایی اتفاق می افتد و این پرسش برای مخاطب ایجاد می شود که به راستی چه تصمیمی بهتر است؟ درستکاری و کمک به دیگران یا فردگرایی و بی اهمیتی به اطرافیان. شاید کمی کلیشه ای به نظر بیاید و تصمیمات و انتخاب های شخصیت اصلی کلیشه ای و بیش از اندازه مثبت گرایانه باشند اما فیلم دست کم به هدف نهایی اش می رسد و فیلمساز رسالتی را که در نظر داشته به درستی اجرا می کند.
«الهه دریا» یک بازی درخشان از بازیگر نقش اول زن خود یعنی سوزان وولف دارد و کارگردانی بسیار درست و حرفه ای که نقصان های مرتبط با فیلمنامه را تا حد زیادی قابل چشم پوشی کرده اند.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- «کفایت مذاکرات»؛ شوخیهای نخنما
- «محکوم»؛ آغازی برای پایان
- «ستاره لیلا» رونمایی شد
- «ناتور دشت»؛ یک فیلم با داستانی سرشار از تعلیق
- نقد؛ چراغی در رهگذر تاریک و روشن سینما
- «رها»؛ بازگشت شکوهمند سینمای مستقل اجتماعی
- نگاهی به فیلم «هفتاد سی»/ در بستر واقعیت
- نگاهی به فیلم «باغ کیانوش»؛ پرهیز از شعارزدگی
- «شهسوار»؛ شیرین اما تلخ…
- ریسکناپذیری/ نگاهی به فیلم «بیبدن»
- مار از پونه خوشش نمیآید!/ نگاهی به فیلم «چپ راست»
- غریبههای آشنا/ تاملی بر فیلم «هارمونیهای ورکمایستر» ساخته بلا تار
- بدترین فیلمهای ۲۰۱۹، از نگاه منتقدان ورایتی
- جذاب اما نه فوقالعاده!/ نگاهی به فیلم “متری شیش و نیم”
- یک فیلم خیلی خوب ببینید/ نگاهی به فیلم «روسی»
نظر شما
پربازدیدترین ها
- آیا رونالدو وارد دنیای «سریع و خشمگین» میشود؟/ دیزل: ما برای او نقشی نوشتیم
- داستان پرسر و صدای «بیسر و صدا»
- «سرِ انقلاب»؛ خنده در اتاق بازجویی، نمایش فروپاشی قدرت
- حقایقی درباره فیلم سرب ساخته مسعود کیمیایی به بهانه نمایش آن از تلویزیون
- مقایسه فیلمنامه «کوچک جنگلی» تقوایی با سریال افخمی/ از پژوهشِ روایتمحور تا روایتِ موردپسند صداوسیما
آخرین ها
- مصوبهای برای حذف وزارت فرهنگ؛ مصوبه «سیاستهای صوت و تصویر فراگیر»؛ تعارض با جمهوریت
- «بابا پیکاسو»؛ در چنبره عواطف، حرمان و جداافتادگی
- «شمعی در باد»؛ جسورانهترین فیلم نیمه اول دهه هشتاد
- مهتاب ثروتی و مرجان اتفاقیان به «خاکستر خیال» پیوستند
- «جزیره آزاد»؛ خداوندگار خودخوانده جزیره آزاد
- جیمز کامرون: از سلطه هوش مصنوعی میگریزم/ «آوارتار۳» و شروع افتخارآمیز اکران
- بازیگر آمریکایی خودکشی کرد
- «قمرتاج»؛ از ثبتِ واقعیت تا سازماندهی روایت
- «یک تصادف ساده»، فیلم مورد علاقه باراک اوباما
- مدیران تلویزیون به جای اینکه نقدها را بپذیرند به انتقاد از منتقدان می پردازند
- آخرین قاب یک کارگردان در «سینماحقیقت۱۹»/ احسان صدیقی درگذشت
- «شهر خاموش»؛ طلسم فاوست بر فراز شهر
- واکنش روزنامه هفت صبح به مصاحبه اخیر مهران مدیری : از برج عاج خود پایین نیامد
- استوری سحر دولتشاهی از پشت صحنه «هزار و یک شب»
- از «بادکنک سفید» تا «طعم گیلاس» در نیویورک
- پرویز شهبازی و سینمای مولف
- معرفی برگزیدگان بیست و چهارمین جشن حافظ؛ «پیر پسر» چهار جایزه گرفت/ سه جایزه برای «تاسیان»
- نقش هوش مصنوعی در باز طراحی کسب و کارها در ۲۰۲۶
- نمایش مناسبات داخل زندانها در سریالهای نمایش خانگی چگونه است؟
- «کفایت مذاکرات»؛ شوخیهای نخنما
- چهلوسومین جشنواره جهانی فیلم فجر؛ آزمونی جدی و نگاهی رو به آینده
- نمایش «بانو»ی داریوش مهرجویی در بنیاد حریری
- مستند «جستجو در تنگنا»؛ چیزی که شور زندگی خلق میکند
- «افسانه فیل»؛ سوار فیلی بزرگ و سفید، که انگار همهی راه را بلد بود
- سینمای ما چه سرسبز بود!/به بهانه نمایش نسخه بازسازی شده سارا مهرجویی در موزه سینما
- «کج پیله» وقتی زنها از پوست خودشان، خارج میشوند
- «راه دیگهای نیست»؛ خشونت مرهم زخم
- تحلیلی بر افت ژانر وحشت با تمرکز بر چهارگانه «احضار»/ این فیلم، ترسناک نیست
- «فریاد زیر آب» و موجی که فروکش نکرد
- پیشبینیهای جدید نشریه واریتی برای اسکار ۲۰۲۶





