سینماسینما، آزاده کفاشی
همه چیز از همان تابلوی روستای توریستی مصر شروع می شود. این تابلو اولین نشانه را به دست می دهد. نشانه ای از تضادی که در دل فیلم و شخصیت اصلی آن یعنی پناه با آن روبهرو می شویم. داستان پناه در دل کویر رخ می دهد. جوانی که در روستای مصر برای خودش کاری دارد و روزگار می گذراند؛ ولی کمکم احساس می کند باید از جایی که در آن هست، برود. پناه می خواهد برود، ولی هیچکس راضی به رفتنش نیست. نه پدر و مادرش که کمک حالشان است و نه مرد معلولی که هر روز صبح کمکش می کند که داخل مغازه اش برود و نه مسئول مسجد که کارهایش را به پناه می گوید. ظاهرا در مصر همه به او نیاز دارند، ولی برای پناه مصر دیگر جای ماندن نیست.
پناه در گرداندن یک اقامتگاه بومگردی به پدرش کمک می کند و در همانجا با توریست هایی آشنا می شود که برای دو سه روز ماندن در کویر به مصر می آیند. اثری که توریست ها بر زندگی پناه گذاشته اند، با گذر زمان پررنگ تر می شود. اثری که حتی اگر پناه از مصر هم نرود و برای همیشه آنجا ماندگار شود، از ذهن او پاک نمی شود. هر چه هست، نگاه مسافران به روستای کویری و دورافتاده مصر نگاهی توریستی است. برای ساکنان روستای مصر زندگی با آهنگ آرام و طبیعی خود پیش می رود، ولی برای مسافرانی که از صدها کیلومتر دورتر می آیند، کویر هیجانانگیز است. آن ها برای شترسواری، سر خوردن از رمل های کویر و حمام شن گرفتن چند روزی در اقامتگاهی بومی می مانند و می روند. اما اثری که بر زندگی پناه می گذارند، آنقدر هست که پناه تصمیم بگیرد برای همیشه از روستای مصر مهاجرت کند و به تهران برود. حتی اگر نداند در تهران چه کار می تواند بکند، یا چه چیز در انتظارش است. انگار همانقدر که روستای محل زندگی پناه برای توریست ها جذابیت داشته، به همان میزان هم جایی که آن ها از آن آمدهاند، برای پناه جذاب به نظر می-رسد. گویی توریست ها، آن همه هیجان و شادی و هیاهو را با خود از شهر به کویر پرملال و سکوت آورده اند. شاید همین می شود که پناه دیگر جایی برای ماندن نمی بیند.
البته معلوم نیست پناه از زندگی در روستا ملول شده یا علاقه اش به شیرین سبب شده دلش بخواهد جایی باشد که او زیست می کند و کاری بکند که او می کند و سفر کردن و خطر کردن را در زندگی تجربه کند. شیرین راهنمای تور است و به اقامتگاه بومگردی پدر پناه توریست می آورد. شاید سرخوشی و روحیه شاد و جسارت شیرین، پناه را به زندگی متفاوتی در جای دیگری امیدوار می کند. شاید هم فرار از روزمرگی و ملال زندگی در روستا پناه را به جایی دیگر می کشاند. با اینکه پناه خود راوی فیلم است، گاهی صدایش را می-شنویم که از خودش و زندگیاش حرف می زند. با اینکه از گلستان که نامزدش است و از شیرین حرف می-زند، ولی هیچوقت از احساساتش نسبت به آدم ها چیزی نمی گوید. انگار که خودش هم درست نمی داند چه می خواهد. همان تردیدی که در رفتن و ماندن دارد، همان تردیدها را هم در احساسش نسبت به آدم ها می-شود دید. با فاصله ای که دوربین از پناه می گیرد و با تکافتادگیاش در جمعی که از جایی دیگر آمده اند و پناه با آن ها نسبتی ندارد، تماشاگر هم از پناه فاصله می گیرد و نمی تواند به او نزدیک شود. پناه تا پایان کار مثل غریبه ای می ماند که انگیزه هایش برای کسی روشن نمی شود. حتی شیرین هم که پناه برایش هر کاری می کند، نمی فهمد پناه چرا می خواهد مهاجرت کند. جالب اینجاست که با اینکه خود شیرین هم می-خواهد به هر قیمتی شده از مرز رد شود، به پناه می خندد. چرا مهاجرت پناه به نظر شیرین اینقدر مسخره می آید، درحالیکه خودش هم در تدارک رفتن است. فاصله آدم ها از هم گاهی آنقدر زیاد می شود که به هیچ صورتی نمی شود موقعیت دیگری را همانطور که هست دید و درک کرد. آنطور که گاهی در ذهن خود تصویری از دیگری می سازد که هیچ نسبتی با واقعیت ندارد. پناه از شیرین برای خودش تصویری می-سازد که به خاطرش می تواند هر چه را دارد بگذارد و برود؛ بدون آنکه بداند چه می خواهد و به خیال شیرین پناه شاید نمی تواند که چیز بیشتری از دنیا بخواهد. شاید هم خیال می کند پناه هر چه می خواهد، در مصر دارد و رفتنش بیهوده است.
پناه راهنمای شیرین و مسافرانش می شود تا آن ها را به روستای عروسان ببرد. خرابه های روستای عروسان محل زندگی پیرمردی به نام عبدالحسین است که آوازه عاشقیاش همه جا پیچیده، که ۶۰ سال تمام کنج عزلت گزیده و عاشق مانده. پناه در راه رسیدن به عروسان، مسافرانش را آنقدر در کویر و میان درختان گز دور خود می چرخاند تا خسته و درمانده شوند و پشیمان از جستوجوی عبدالحسین و آوازه عاشقیاش، راه بازگشت در پیش گیرند. اما پناه، خود به جستوجوی عبدالحسین به عروسان می رود. هر چند او را نمی یابد و تا صبح در آستانه روستای عروسان بیدار می ماند. جایی که دیگر عبدالحسینی هم در آن زیست نمی کند تا کسی به جستوجوی عاشقی ناب و کمیابش به آن خرابه ها بیاید.
هنگامی که پناه از عروسان به مصر بازمی گردد، شیرین و مسافرانش رفته اند و روستا آهنگ همیشگی زندگیاش را بازیافته. همان سکوت و آرامش آشنای پیش از ورود توریست ها. ولی برای پناه در روزمرگی روستا چیزی هست که تغییر کرده و مثل همیشه نیست. پناه انگار با سفر کوتاهی که به عروسان رفته و برگشته، با دنیای پیرامونش بیگانه تر شده. حالا دیگر ماندن یا رفتن پناه چندان اهمیتی ندارد. تردیدی که پناه دچار آن شده، همیشه همراهش می ماند. چه برای تمام عمر در مصر بماند، چه برای همیشه آنجا را بگذارد و برود.
منبع : ماهنامه هنروتجربه
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- فیلمهای مهرجویی، کیارستمی و دیگران در استرالیا
- تصویر رئالیستی از فقر و طبقه فرودست/ نگاهی به فیلم «دشت خاموش»
- برای فیلم «شهر خاموش»؛ احمد بهرامی بهترین کارگردان شبهای سیاه تالین شد
- حضور سینمای هنروتجربه ایران در سه جشنواره جهانی
- «شهر خاموش» در بخش اصلی جشنواره شبهای سیاه تالین رقابت میکند
- اعلام نامزدهای جشن کارگردانان در بخش «کارگردانان فیلم اولی»
- جایزه صلح نروژی به «دشت خاموش» رسید
- احمد بهرامی «شهر خاموش» را میسازد
- «دشت خاموش»، نشانگر تغییر سنت به مدرنیته!
- «دشت خاموش»؛ ارباب زورگو، رعیت ظلمپذیر
- دو جایزه اصلی جشنواره ویتره فرانسه به «دشت خاموش» رسید
- احمد بهرامی کارگردان «دشت خاموش»: با استثمار آدمها توسط سرمایهداری مساله دارم
- غریبههای آشنا/ تاملی بر فیلم «هارمونیهای ورکمایستر» ساخته بلا تار
- پس از ۳۰ حضور بینالمللی؛ «دشت خاموش» راهی اسکاتلند و فرانسه شد
- احمد بهرامی داور جشنواره بینالمللی فیلم کارتاژ تونس شد
نظر شما
پربازدیدترین ها
- محمد رسولاف با «دانه انجیر مقدس» به کن باز میگردد
- کارگردان کانادایی که عاشق فرهنگ ایران شد/ ماتیو رانکین: از سینمای ایران تاثیر گرفتهام
- تحلیل رسانههای فرانسوی از حضور فیلم رسولاف در بخش مسابقه کن/ یک انتخاب سیاسی
- فیلم ترنس مالیک به جشنواره کن نرسید/ لیلا حاتمی با مریم مجدلیه به ونیز میرود؟
- سینماسینما/ گفتوگو با کن لوچ درباره «بلوط پیر» و دیگر چیزها/ امید، فعالیتی سیاسی است
آخرین ها
- معرفی همراه اول بهعنوان کارفرمای برتر سلامتمحور
- «در سایه سرو» از جشنواره ایتالیایی جایزه گرفت
- فیلم ایرانی نامزد قدیمیترین جایزه سینمایی اروپا شد
- کیوسکهای دیجیتال نخستین اپراتور سلامت کشور رونمایی و نصب شد
- تحلیل رسانههای فرانسوی از حضور فیلم رسولاف در بخش مسابقه کن/ یک انتخاب سیاسی
- فیلمهای «رکوردزن» و زنگ خطر برای آینده این سینمای محترم!
- «هواخوری» روی صحنه میرود
- تمدید مهلت شرکت در جشنواره «خیمه شب بازی»
- سینماسینما/ گفتوگو با کن لوچ درباره «بلوط پیر» و دیگر چیزها/ امید، فعالیتی سیاسی است
- نسخه ویژه نابینایان «همسر» با صدای مسعود فروتن منتشر میشود
- نمایش «شیرین» کیارستمی در جادوی سینما بنیاد حریری
- آغاز ثبتنام دهمین دوره کارآموزی همراه اول
- تتلو در دادگاه: عذرخواهی میکنم
- مستانه مهاجر داور جشنواره الجزایر شد
- فیلم ترنس مالیک به جشنواره کن نرسید/ لیلا حاتمی با مریم مجدلیه به ونیز میرود؟
- «آقای قاضی» به شبکه دو میآید
- واکنشها به گفتگوی عضو هیئت مدیره نماوا/ شورای صیانت خانه سینمای ایران بررسی میکند
- محمد رسولاف با «دانه انجیر مقدس» به کن باز میگردد
- بستههای همراه اول ویژه حج ۱۴۰۳ اعلام شد
- چرا «سرزمین مادری» فعلا متوقف است؟
- اکران «همسایه شما، زهره» در هنر و تجربه/ پوستر فیلم رونمایی شد
- کمال تبریزی به دبیری جشنواره فیلم اقوام ایرانی نرسید
- معرفی نامزدهای دومین جشنواره «عروسکخونه»
- «ایستاده با گرگ» نامزد دریافت جایزه از جشنواره دهلی نو شد
- کیلین مورفی، بهترین بازیگر مرد آکادمی فیلم و تلویزیون ایرلند/ پیروزی «اوپنهایمر» کامل شد
- شمشیرها برق میزنند/ نگاهی به فیلم «شوگان»
- اردیبهشتِ تئاتر شهرزاد با سه نمایش
- مستندی از «حمید سهیلی» در موزه سینما نمایش داده میشود
- انتشار پوستر «آن دو» با تصویری از لحظه شهادت کاراکتر اصلی
- دبیر هفتمین دوره جایزه پژوهش سال سینمای ایران منصوب شد