آقای فراستی در برنامه اخیر هفت واژه‌ی دیاثت فرهنگی که استفاده کردید بازهم حاشیه‌ساز شده….

چیزی که من در هفت گفتم به دقت بر مبنای صحبت آقای جوادی آملی که از دیاثت سیاسی و اقتصادی حرف زده بودند و آن جمله‌ی فوق العادشان که گفته بودند اصطلاح دیاثت در مورد کسانی است که راه نفوذ بیگانگان را درفضای اقتصادی و یا سیاسی به روی کشور می گشایند گفته شد.

یک جمله‌ای هم دفتر ایشان بعدا در توضیح این سخن ایشان منتشر کرد که خیلی خوب است. گفتند که در فرهنگ قرآنی غیرت را  معرفت، هویت و غیرزدایی  تشکیل می دهد. غیرزدایی هم معناش این است که اولا اجازه ندهیم بیگانه به حریم ما نفوذ کند و ثانیا خودمان هم در کار دیگران تجسس نکنیم. بیگانه را در حریم خود راه دادن و وارد حریم غیر شدن با غیرت سازگار نیست.

خب این مصداقش در فیلم «دونده زمین» کمال تبریزی چیست؟

الان عرض میکنم. اقای جوادی یک جمله‌ی دیگر هم دارند که اصطلاح دیاثت در دانش فقه و اخلاق با واژه‌ی عرفی آن تفاوت زیادی دارد.

من به نظرم فیلم “دونده‌ی زمین” چنان علیه مردم و در راستای فروش مردم به بیگانه است که مصداق دیاثت فرهنگی و هنریست، همان چیزی که دیشب گفتم. یعنی فیلم به جای آنکه واقعا بین مردم و دولت تفاوت قائل بشود، چون میگوید من میخواستم دولت آن زمان را نقد کنم که خودش جای بحث مفصلی دارد، دارد مردم را می‌زند.

“دونده زمین” مردم را تبدیل می‌کند به یک آلت دست که همه منفعل و خواب‌الودند و دارند برفک می‌بینند در تلویزیون و حالا یک ژاپنی منجی این مردم می‌شود. فیلم متاسفانه این مسئله را به کل مردم هم تعمیم می‌هد. و نکته‌ی جالب بعدی اینکه یک ژاپنی که اساسا در دنیا معروفند به اینکه خندیدن بلد نیستند به مردم ایران خندیدن یاد می‌دهد و آنها کم‌کم به زندگی نرمال خود برمی‌گردند و آدم می‌شوند.

مسئله این است از واژه‌ای که شما استفاده کردید تعبیر همین ناسزا و فحش عرفی رایج در جامعه شده و این حاشیه ایجاد کرده…

گفتم که این واژه اساسا فحش نیست و با عرف تفاوت دارد. آقای آملی هم به دقت ریشه و معنای واژه را توضیح می‌دهد. من فقط گفتم همانطور که می‌شود بر مبنای صحبت یک عالم دیاثت سیاسی و اقتصادی داشت پس می‌شود دیاثت فرهنگی هم داشت که یکی از مثالهایش همین فیلم است.

پس خطاب شما اساسا سازنده فیلم و شخص کمال تبریزی نبوده…

نه من که از سازنده فیلم دفاع کردم و گفتم که فیلم خوب “لیلی با من است” را دارد و بعد پرسیدم این فیلم بد که با سرمایه خارجی و برای تبلیغ آنها ساخته شده دیگر چیست؟

به نظر می‌رسد این مفهوم پرحاشیه را به خیلی از فیلم‌های دیگر ایرانی هم می‌شود تعمیم داد…

دقیقا، حتما همینطور است. این کلمه را به خیلی از فیلم‌های وطن‌فروش که جایزه‌ی جشنواره‌ها را گدایی می‌کنند می‌شود تعمیم داد.

من مثال گل‌درشتی که در ذهنم هست فیلم «یک خانواده محترم» است که جنجال زیادی هم درست کرد….

حتما فیلم “یک خانواده محترم” مصداق این بحث است. حتما فیلم‌های قبادی و مخملباف هم مصداق این بحث هستند و بسیاری از فیلمهایی که وطن را می‌فروشند تا جایزه بگیرند.

ولی خب این کلمات شما که از آن به کلمات رکیک تعبیر می‌شود خیلی حاشیه‌ساز شده است….

این کلمات رکیک نیستند. آقای جوادی آملی استفاده کرده و اساسا رکیک نیست. کلمات دیگری هم که من استفاده کردم مثل ابتذال و مستهجن هم کلمات رکیکی نیستند و واژه‌های جدی نقد فیلم‌اند.

ولی خب باعث سوءتفاهم می‌شود….

خب باید فرهنگش جا بیفتد. به دوستان همین که بگویی بالای چشمت ابروست برایشان سوءتفاهم می‌شود. ما کتاب آقای دولت‌آبادی را هم اخیرا نقد کردیم و من گفتم این کتاب…

کدام کتاب؟

“بنی آدم”. من گفتم این کتاب کلاهبرداری ادبیست. قصه و رمان نیست و صرفا یک کلاهبرداری است. من دارم اثر را نقد می‌کنم با شخص کاری ندارم و سر حرفم هم هستم.

منبع: سوره سینما