تاریخ انتشار:۱۳۹۸/۰۶/۰۵ - ۱۸:۵۸ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 119836

سینماسینما، ایلیا محمدی نیا

محوطه تاریخی تخت سلیمان یا همان آتشکده آذرگُشنَسب (در زبان کردی به معنای آتش اسب نر) همیشه سوژه جذابی برای مستندسازان بوده تا از رازهای مگوی آن پرده بردارند. دریاچه این محوطه تاریخی به دلیل آن‌که امکان دسترسی به اعماق آن بدون استفاده از تجهیزات مدرن غواصی وجود نداشته، بیشتر از سایر بخش‌های محوطه استعداد داستان‌سرایی‌ها و گاه افسانه‌های جذاب زیادی داشته است.

مستند «اسرار دریاچه»، به کارگردانی  آرمین ایثاریان، با مقدمه‌ای جذاب چه در متن و چه در تصویر شروع می‌شود. این‌که انگشتری مشهور حضرت سلیمان، صلیب اصلی حضرت مسیح که به دست خسرو پرویز و پس از فتح اورشلیم به تخت سلیمان آورده شده و گنج‌های مختلف سلسله‌های هخامنشیان و ساسانیان در اعماق دریاچه طی قرن‌ها جا خوش کرده‌اند، آن‌قدر جذاب هست که بتواند مخاطب فیلم را تا انتها با خود همراه سازد. با این پیش‌فرض مخاطب انتظار دارد پایانی هیجان‌انگیز از رمزگشایی یک اتفاق نادر در پس قرون متمادی به مدد یافته‌های تکنولوژیک در عصر حاضر را شاهد باشد. چراکه دریافته است به دلیل عمق زیاد و درهم‌آمیختگی آب دریاچه با مواد معدنی همچون گوگرد و ارسنیک، تا پیش از این امکان دسترسی به اعماق آب و هر گونه تعرضی و درنتیجه خارج کردن اشیای گران‌سنگی که در متن فیلم آمده، عملا وجود نداشته است.

فیلم‌ساز با این ترفند ساده و آورده‌های تاریخی که بر پایه حدس و گمان و افسانه شکل گرفته‌اند و البته هیچ‌یک بر مبنای اسناد متقن تاریخی بیان نشده‌اند، قصه فیلم را روایت می‌کند و تماشاگری که تشنه قصه‌های افسان‌گون درآمیخته با قصه‌های تاریخی است، با آن همراه می‌شود. اما همین نقطه قوت فیلم در انتهای آن به چشم اسفندیار فیلم تبدیل می‌شود؛ چراکه تماشاگر سرخورده از پایانی می‌شود که نه ‌چیزی را ثابت می‌کند (وجود انگشتری و گنج‌ها و صلیب اصلی حضرت عیسی) و نه این‌که به قطعیتی کامل به نبود همه آن‌ها می‌رسد. چراکه عملا دست فیلم‌ساز در این زمینه خالی است. به همین دلیل هم هست که کارگردان با پایانی سرهم‌بندی‌شده و شتاب‌زده چند تصویر گنگ و نامعلوم از چند شیء را در فاصله دور نشان می‌دهد و این‌بار نه در قامت یک مستندساز پژوهش‌گر، که در جامه داستان‌سرا، افسانه خود را به مخاطب تحمیل می‌کند. شاید اگر فیلم‌ساز در مقدمه مفصل و جذاب بخش نخستین فیلم سمت‌وسویی دیگر را برای فیلمش رقم می‌زد، این احساس کمتر به مخاطب منتقل می‌شد.

با این همه، «اسرار دریاچه» فیلمی مهم در حوزه اجرای پژوهش است. در واقع فیلم بیشتر از آن‌که فیلمی پژوهش‌محور باشد، فیلمی اجرایی و سخت‌کوشانه است. فیلم‌ساز در سراسر فیلم تلاش می‌کند درباره آن‌چه خوانده و پژوهش کرده، ولو آن‌که منابع گسترده‌ای نداشته، بکوشد و این تلاش در فیلم دیده می‌شود. وقتی صحبت از فیلمی سخت‌کوشانه و اجرایی می‌کنم، یعنی اثری که به مدد بودجه خیلی مناسب به سرانجام می‌رسد؛ بودجه‌ای که در سینمای مستند ما می‌تواند گشایشی عجیب برای جامعه مستندسازی باشد. اما نباید فراموش کرد صرف هزینه‌های گزاف در تهیه نقشه سه‌بعدی دریاچه و فیلم‌برداری طولانی‌مدت و به‌کارگیری بیش از ۷۰ نفر در مراحل مختلف ساخت، لزوما منتج به تولید اثری ماندگار نمی‌شود. کما این‌که در مورد این کار هم متاسفانه این اتفاق نیفتاد. کافی است مخاطب پی‌گیر سینمای مستند فیلم «تخت سلیمان» ساخته پژمان مظاهری‌پور را ببیند که با بودجه‌ای اندک ساخته شد و بدون این‌که ادعایی در رمزگشایی اسرار دریاچه داشته باشد، تنه به تنه این فیلم پیش می‌رود و جالب‌تر آن‌که قصه دریاچه یکی از چند داستان فیلم بود، نه همه آن. اما با این همه در نتیجه چیز چندانی از فیلم «اسرار دریاچه» کم نداشت.

فیلم اما با این همه، اثری محترم است که در حوژه پژوهش دستاوردهای درخوری همچون کشف یک گونه ناشناخته از جانوران سخت‌پوست در این دریاچه و تهیه نقشه شکل بعدی دریاچه تخت سلیمان را به دنبال داشت.

 

منبع: ماهنامه هنروتجربه

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها