تاریخ انتشار:۱۳۹۶/۰۹/۱۱ - ۱۷:۲۷ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 73802

سینماسینما، همایون امامی:

در بین فیلم‌های مجموعه «کارستان»، طبرستانی‌ها از موقعیت متمایزی برخوردار است. دل‌نشین‌تر می‌نماید و در عین حال از زیبایی و پالودگی بیشتری برخوردار است. این پالودگی از حوزه فرم فراتر می‌رود و وجه محتوایی فیلم را هم دربر می‌گیرد. می‌کوشم در زیر مصداق‌هایی برای این موارد به دست دهم. ولی بگذارید پیش‌تر در مورد مضمون فیلم و نیز وجه تسمیه «طبرستانی‌ها» توضیحی بدهم تا نادیدگی احتمالی فیلم برای برخی خوانندگان مشکلی ایجاد نکند. توضیحاتی برگرفته از میان‌نویس آغاز فیلم:

«سال ۱۳۶۱ در اوج بحران‌های پس از انقلاب و جنگ، در دورانی که بسیاری از واحد‌های صنعتی تعدیل می‌شدند، چند مهندس جوان تصمیم گرفتند یک کارخانه فولاد‌ریزی در منطقه ساری تاسیس کنند. آن‌ها نام گروه خود را «طبرستانی‌ها» گذاشتند. طبرستانی‌ها بعد‌ها فعالیت کارآفرینی خویش را گسترش دادند؛ از حد ذوب‌ فلزات فراتر رفتند و حوزه تامین یکی از مواد صنعتی مورد نیاز را در کنار کشت و صنعت در دست گرفتند.»

فیلم با جشن تولد یکی از اعضای گروه آغاز می‌شود و با صحبت غلامرضا رسولیان، که او نیز عضوی از گروه طبرستانی‌هاست، ادامه می‌یابد. شروعی ساده و صمیمی؛ صمیمیتی که به صورت‌ و بهانه‌های مختلف در تمام طول فیلم منتشر شده است. در صحنه بعدی فیلم، با توضیحاتی از پیشینه‌ و زمینه شکل‌گیری واحد فولاد طبرستان روبه‌رو می‌شویم؛ از اشتغال اعضای گروه در واحد‌‌هایی که چندان تعلق خاطری برنمی‌انگیزد، یا بستر روابطی کاری که بر وفق مراد نیست. از این پس تمام اعضای گروه یک به یک روایت گروه را تا جایی پیش می‌برند و سپس به دیگری واگذار می‌کنند. آن‌چنان‌که دونده دوی امدادی می‌کند. در این روایت یا خرده‌روایت‌ها، هریک از اعضا از منظر خود و موقعیتی که او در پیوستن به گروه داشته، می‌گوید و فیلم را به پیش می‌برد. تنوع شخصیت‌ها، مضمون حرف‌ها و رخدادها و داستانک کوچکی که در هر خرده‌روایت هست، جذابیت خاصی به فیلم بخشیده است.

روایت فیلم به‌رغم تعدد راویانش، از مسیری برخوردار است که من مایلم آن را مسیر اصلی پیشبرد روایت فیلم بنامم، ولی فیلم در این حد باقی نمی‌ماند و خیلی زود از طریق ارجاع‌هایی روایی، حاشیه‌ای از برآیند خرده‌روایت‌ها شکل می‌گیرد. حاشیه‌ای دال بر موقعیت اقتصادی، اجتماعی دهه ۶۰ جامعه ایران. با تمام افت‌وخیزهایش. با تمام مشکلات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی‌اش. حاشیه‌ای که گه‌گاه چشم‌داشتی سیاسی نیز می‌یابد. به‌عنوان نمونه یکی از طبرستانی‌ها (احمدرضا روحانی) از زمانی می‌گوید که تازه از سربازی بازگشته و به‌عنوان مدیری داخلی در پارک خرم به کار مشغول می‌شود. نفس این امر خود گویای شرایط اجتماعی خاصی است که مهندسی تحصیل‌کرده را وامی‌دارد در یک پارک تفریحی به‌عنوان مدیر داخلی به کار مشغول شود. خیلی زود به اتهام عدم صلاحیت از کار منفصل شده و با وجود برخورداری از مدرک مهندسی ناگزیر می‌شود به‌عنوان راننده تاکسی به فعالیت بپردازد، که از آن هم طرفی نمی‌بندد. فیلم از این اشاره‌ها کم ندارد. مثلا یکی دیگر از طبرستانی‌ها (محمدحسین ابتهاج) که در انگلستان طراحی صنعتی خوانده، در بازگشت به ایران ناگزیر از کار در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی‌ می‌شود که خیلی زود به علت عدم اشرافش بر مبانی فقهی، ناگزیر از ترک آن‌جا می‌شود. به دیگر سخن، ارجاع‌هایی از این دست بستر اجتماعی، تاریخی شکل‌گیری گروه طبرستانی‌ها را هم آشکار می‌سازد؛ امری که در بیان اهمیت کار آن‌ها بسیار موثر است.

فعالیت اقتصادی طبرستانی‌ها صنعتی و بر ریخته‌گری استوار است. در لابه‌لای صحبت‌ها و غالبا در تعقیب شخصیت‌های فیلم، با محیط صنعتی با مختصات عمده‌اش و چند و چون این فعالیت و ابعاد آن آشنا می‌شویم. نماهای کوره ذوب فولاد و شعله‌های آتشی که همراه با فولاد گداخته از آن بیرون می‌زند، شکوه خاصی به فعالیت آن‌ها بخشیده که عینا به فیلم تسری می‌یابد.

فیلم به نوع و نحوه گسترش واحد‌های صنعتی مرتبط با طبرستانی‌ها نیز می‌پردازد؛ به این‌که چگونه فعالیت صنعتی، اقتصادی گروه در قالب کارخانه فولادسازی ساری، تاسیس کارخانه پارس مولیبدن، کشت و صنعت پِرا و فعالیت‌‌های مشابه، گسترش و تداوم می‌یابد؛ امری حاکی از توانی ذهنی در اشتغال‌زایی و کارآفرینی که در شرایط سخت جنگی و کمبود‌ها و موانع سیاسی، اقتصادی واقع می‌شود. فیلم در عین حال از یادآوری تجربه‌‌های مدیریتی این گروه نیز غافل نمانده و گه‌گاه در فرصت‌‌های مناسب آن را یادآور می‌شود. اشاره به قدرت مدیریتی و این‌که در چارت تشکیلاتی، اداری گروه صنعتی طبرستانی‌ها، هیچ‌گاه فردی به‌عنوان سهام‌دار اصلی که تعیین‌کننده راهبرد و راه‌کارهای اقتصادی گروه باشد، دیده نمی‌شود، به نوعی اشاره به یک ویژگی مدیریتی این گروه است؛ ویژگی‌ای دال بر اندیشه‌ای تکنوکراتیک که از همان آغاز جهت‌گیری غیرحذفی خود را که از هر نظر با قدرت متمرکز مغایرت دارد، آشکار می‌سازد. برخی از این شرکا بنا به توانایی‌‌های فکری و شخصیتی تا جایی قادر به پیشبرد اهداف گروه هستند و خیلی زود جای خود را بی هیچ اختلافی به نفر بعدی می‌دهند؛ امری که اگرچه ساده نیست، ولی باور به روح عقلانیتی صنعتی و اندیشه‌ای غیرحذفی پذیرش آن را ساده می‌کند.

«طبرستانی‌ها» اگرچه به معرفی کارآفرینانی صنعتی در حوزه ریخته‌گری می‌پردازد، ولی پرداختن به حاشیه‌های خشکی فعالیت‌‌های صنعتی و مدیریتی را از نظر دور نمی‌دارد. چنین است که صحنه‌هایی از فیلم با چاشنی لحظات مفرح می‌آمیزد. بر چنین بستری، بازخوانی خاطرات گذشته مطرح می‌شود، یا ما در شادی لحظات فراغت این مهندسان علاقه‌مند سهیم می‌شویم. به‌عنوان نمونه، می‌توان به صحنه جشن تولد ابتدای فیلم یا بیان خاطرات جوانی، خواندن شعر و متلک‌ها و شوخی‌های رایج اشاره کرد؛ تمهیداتی که فضایی حسی برای فیلم تدارک دیده و حسی صمیمی و بی‌تکلف به آن می‌بخشد.

عبدالوهاب در نگاه نسبتا جامع‌نگری که به موضوع کار خود دارد، برخلاف شیوه رایج، از افکندن نگاهی صرفا ستایش‌گر بر موضوع خودداری کرده و رخداد‌‌های فیلم را نه در خلأ، که در بستر مناسبات اجتماعی، سیاسی جامعه مطرح می‌کند. وقوع تحریم‌ها و قطع مراوده‌های اقتصادی صادراتی به کاهش تولید و ضرردهی کارخانه می‌انجامد، که به شکل‌گیری این پرسش می‌انجامد که چه باید کرد؟

فیلم از ساختاری خطی و مستقیم برخوردار است. ساختاری که به‌رغم خطی بودنش زمان را در روایت‌های مختلف درهم می‌شکند. به کرات شاهد آنیم که فیلم به‌رغم قرار داشتن در زمانی مشخص، به عقب بازگشته تا روایتی دیگر را سامان دهد. با چنین رویکردی زمان از سیری موزون بازمانده و به صورتی گسسته مورد ارجاع قرار می‌گیرد. روایتی نسبتا تودرتو. در این میان پاساژهایی که دو روایت از دو راوی را به هم می‌پیوندد، همچون ظرافتی انتقالی به‌خوبی کارکرد خود را آشکار می‌سازد.

فیلم‌های مجموعه «کارستان» که لزوما به‌طور کامل در محیط‌های صنعتی نمی‌گذرند، با خود گشایشی حمل می‌کنند که می‌توانند در پس‌راندن افکار بازدارنده بسیار موثر باشند. به‌ویژه آن‌جا که از زبان یکی از طبرستانی‌ها (مهندس عبدالحسین شاکری) می‌شنویم که اعتقاد به گسترش عدالت اجتماعی و ایجاد کارآفرینی برای آن‌ها آن‌قدر مهم بوده که در مواردی که کارخانه به‌خاطر شرایط مقطعی کشور در شرایط سود‌دهی نبوده، آن‌ها با تکیه بر اعتقاداتشان در ممانعت از بی‌کاری کارکنانشان، کوشیده‌اند با چنگ و دندان خود را سرپا نگه دارند. چنین می‌شود که آنان با تداوم تولید، قطعاتی تولید می‌کنند که بر پایه هیچ سفارش خاصی تولید نشده و صرفا بر مبنای یک پیش‌بینی صنعتی با تکیه بر ضرورت تداوم تولید کارخانه برنامه‌ریزی شده است؛ کالاهایی که مستقیم از تولید به انبار می‌رود تا در آینده‌ای دور یا نزدیک گردش مالی خود را آغاز کند.

تولید مجموعه مستند «کارستان» می‌تواند به تبادر اندیشه‌‌های خلاقانه‌ای به ذهن کمک کند که نیاز امروز جامعه ما محسوب می‌شوند؛ اندیشه‌هایی که بر مبنای ارتباط آزاد اقتصادی با جوامع غربی استوارند. اندیشه‌هایی که پویایی اقتصاد کشور و رشد فناوری و صنعت این مرز و بوم و در عین حال کاهش لشکر بی‌کاری را وجه نظر خویش ساخته‌اند.

ماهنامه هنر و تجربه

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها