تاریخ انتشار:۱۳۹۸/۰۲/۱۱ - ۰۰:۵۶ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 111418

سینماسینما، علی‌اصغر کشانی: خشایار محمودآبادی دانش‌آموخته رشته کارشناسی فیلم‌سازی از کالج آیووه است. او دوره پیشرفته سینما را در سال ۲۰۰۹ میلادی در دانشگاه آمریکایی IAFT  به پایان رساند.

محمودآبادی به عنوان موسس و مدیر آموزشگاه آزاد سینمایی «فیلمساز» از میانه دهه ۷۰ تا انتهای دهه ۸۰ دست به ساخت فیلم‌های «تکرار»، «دستان»، «آبی پشت پنجره»، «یک دوستی کاملا کودکانه»، «دو دقیقه در سیاهی»، «بازگشته»، «نزدیک‌تر»، «تا غروب»، «محراب»، «پاسپورت» و «نفس» زد. مستند بلند «راز ماندگاری» پس از مستند پرتره «فرش‌های حقیقی» پیرامون زادگاه او اصفهان است. تصویری از شگفتی معماری در شهری منحصربه‌فرد که محمودآبادی با وسواس و دقت بسیار و با قاب‌های چشم‌نواز به شاهکارهای حیرت‌انگیز معماری در این نقطه عجیب دنیا نزدیک شده است. گفت‌وگوی حاضر با محمودآبادی درباره چند و چون ساخت «راز ماندگاری»، نگاه او به دنیای پیرامون و رازهای زادگاهش است.

 

مستند «راز ماندگاری» درباره معماری‌های درخشان در شهر اصفهان است. این شهر تاریخی و مهم جهان چه تفاوت‌هایی با دیگر شهرهای مشابه خود در دنیا دارد، چرا به آن نصف جهان می‌گویند؟

آن‌چه وهم شهر من و شهروندان من است که به آن نصف جهان می‌گویند، عظمت معماری شگفت‌آوری است که دارد. خب این عظمت همراه ما شده و این شهر را برای کسانی که جاهای دیگر دنیا را ندیده‌اند، شهر خیلی نابی می‌کند. اصفهان شهری با مختصات حیرت‌آور از نظر زیبایی‌شناسانه است. زاینده‌رود به خیلی‌ها به‌خصوص آرتیست‌ها در زندگی‌شان ایده داده است. این رودخانه به آن‌ها یک حس ناب می‌دهد که در اثر هنری آن‌ها جاری می‌شود.

ماجرای تولید مستندی درباره این معماری منحصربه‌فرد چرا از دوبلین شروع شد؟

من آن زمان دوبلین کار می‌کردم و تلاشم بر این بود که پروژه‌ای را در ایران پیش ببرم. آیریش فیلم بورد که کارش مشابه بنیاد سینمایی فارابی در ایران و یک بخش دولتی سینمایی در ایرلند است، تصمیم گرفت در این پروژه مرا همراهی کند. وقتی به ایران آمدم، دکتر ذاکر، استاندار وقت اصفهان، گفت چرا خارجی‌ها پول بدهند ما درباره ایران فیلم بسازیم. ما خودمان پولش را می‌دهیم. و همان زمان تصمیم گرفته شد پول را استانداری اصفهان بدهد، بدون این‌که دخالتی در تولید کند. یعنی اجازه دادند من هر کاری دلم می‌خواهد، بکنم. و این خیلی جالب و منحصربه‌فرد بود.

خانم کارلا مونی چطور و چرا انتخاب شد؟

من و دلوین، برادر خانم مونی، در دانشگاه دوست و هم‌کلاس بودیم. علاوه بر آن، ما در یک شرکت با هم همکاری داشتیم و خب وقتی دیدم کارلا بازیگر است و در سینما و تئاترهایی در ایرلند بازی می‌کند، از ایشان دعوت کردم، و ایشان هم پذیرفت.

علاوه بر تولید، تحقیق فیلم سه سال طول کشیده، به نظرتان این زمان طولانی نشده است؟

خب من داشتم در مورد نوع نگاه فکر می‌کردم، چون قرار بود ۱۲ قسمت مستند ساخته شود، دوهزار صفحه پژوهش آماده شد. اما زمانی که به ایران آمدیم، دیدم بهتر است نوع دیگری از مستند شاعرانه در زمینه معماری را به وجود بیاوریم که این مستند تفاوت‌هایی با مستند‌های گذشته اصفهان داشته باشد.

شما برای تصویر گرفتن از مکان‌های خاص اصفهان، مساجد، میدان نقش جهان، چهل ستون، پل خواجو، سی‌وسه پل و کلیسای وانک را انتخاب کردید، چرا به مکان‌های دیگر اصفهان مثل منارجنبان، آتشگاه و… نپرداختید؟

خب پروژه ما برای ۵۲ دقیقه تصویب شده بود و من چاره‌ای نداشتم که با این محدوده زمانی و ریتمی که می‌بینید، اثرم را جمع کنم. برای همین مکان‌ها را گلچین کردم. این مستند گلچینی از اصفهان است.

حرکت‌های دوربین از تراولینگ و پن و تیلت و تراکینگ و کرین همگی آرام و باوقارند. این جنس حرکت و تمرکز لازمه نزدیک شدن به این اماکن تاریخی است؟

من وقتی به ایران آمدم، روسای صداوسیما و وزارت فرهنگ گفتند ما سالی بیش از ۱۰۰ تولید مستند در اصفهان داریم. من چند تا از این مستندها را دیدم. اول این‌که در گذشته در نورپردازی شبانه کارهای کمی شده بود. ما در مسجد شیخ لطف‌الله ۹۰ نور و ۴۲ متر ریل چیدیم. سقف راهروی این مسجد در روز هم در تاریکی است. یا در میدان نقش این امکان را دادند که چراغ‌های محیط را خاموش کنیم و آن نوری را که خودمان می‌خواهیم، بدهیم. یعنی امکان کامل تولید استاندارد بین‌المللی داشتیم.

چرا این ریتم حرکت آرام و نرم دوربین در عالی‌قاپو شکسته می‌شود و دوربین رو به عقب، روی دست و با سرعت حرکت می‌کند؟

آن‌جا داستانِ صدابازی بود. زمان شاه عباس اول موسیقی زمانی که در طبقات بالا نواخته می‌شد، در طبقات پایین شنیده می‌شد.

برای معرفی کاخ چهل ستون هم ریتم تغییر می‌کند. ناگهان با موسیقی ضربی، نقاشی دیواری آن‌جا از رزم و رقص و عاشقی و شمایل‌ها را داریم، می‌خواستید معرفی از فضا داشته باشید؟

فضای قصر و کاخ را می‌خواستم انتقال دهم. این فضا با فضای روحانی پیشین متفاوت است. این ریتم زندگی و شاه‌نشینی است و درنهایت رویای دختر ماجراست.

می‌خواستم اشاره کنم به نماهایی که از سقف‌ها، پنجره‌ها، روزنه‌ها، ستون‌ها، خطوط، تاریکی و روشنایی، تقارن و مختصات و هندسه و سکوت محیط می‌بینیم که به نظرم این‌ها یک جور هماهنگی حساب‌شده با ساختار و موضوع اثر دارد. چرا از این شیوه وزین بیانی استفاده کردید؟

هیچ راهی وجود نداشت که ساختار ذهنی ما با آن‌چه در زیبایی و شکوه و ساختمان این آثار که برگرفته از اصول فتوت‌گری و مبانی استخراج‌شده از فتوت‌نامه‌ها و این مرام و مسلک فکری وجود داشت، منحرف شود. چراکه یک آرامش عجیب در خروجی کار معمار و طراح این شاهکارها وجود دارد، پس ما هم نمی‌توانستیم هیجان‌زده به این متن نگاه کنیم. کارلا را دقیقا زمان شوتینگ وارد معماری می‌کردیم و بهت و حیرتش مستند، طبیعی و در همان لحظه اتفاق می‌افتاد.

تماشاچی با یک بازه زمانی از سحر تا نیمه‌شب مواجه است. علت این چیدمان روایی چه بود؟

نگاه ما به این فرایند با در نظر گرفتن معماری نور بود، مثل مسجد شیخ لطف‌الله که زمان طلوع آفتاب، خورشید روی آیات نور (بسم‌الله النور و الله نورالسماوات والارض) بر گنبد می‌افتد و غروب روی آیات مربوط به تاریکی قرار می‌گیرد و این از رازهای این بناهاست. به‌هرحال این‌ها برای ما از نظر نورپردازی خیلی مهم بود. ما خودمان را موظف کردیم به صورت شبانه‌روزی تصاویر را به وجود بیاوریم.

چیدمان مکان‌ها بر چه اساسی است؟ چرا مستند با مسجد جامع عتیق شروع و به مسجد امام ختم می‌شود؟

ما بر اساس یک ترتیب زمان‌بندی‌شده عمل کردیم. ما از آثار قدیمی‌تر تاریخی به جدیدتر آمدیم. ولی در کنارش وقتی بهمن کیارستمی تدوین می‌کرد، می‌گفت یک جاهایی باید ریتم را تغییر دهیم. برای همین اگر یک جابه‌جایی‌های کوچکی اتفاق افتاد، برای این بود که ما احساس کردیم بهمن دارد مسیر درستی را می‌رود. بهمن یک نسخه ۴۰ دقیقه‌ای خیلی جذاب ارائه داد، اما چون قرارداد ما ۵۲ دقیقه‌ای بود، چاره‌ای نداشتیم که زمان را به ۵۲ دقیقه برسانیم.

شما از موسیقی سنتی برای همراهی با تصاویر استفاده کردید. چرا در مسجد جامع عتیق با نوای کُر و با اشعار برتران دوبرن، شاعر و اندیشمند فرانسوی، به موسیقی سنتی ایرانی با اشعار عبدالرزاق اصفهانی و صدای پوریا اخواص می‌رسید؟

این دو شاعر هر دو هزار ساله‌اند. نظر کریستف رضاعی این بود که به هم‌زمانی در اجرای این دو شاعر و سبک متفاوت موسیقی برسیم. عبدالرزاق خیلی شاعر خوب و نابی است.

صدای موذن‌زاده اردبیلی در میدان نقش جهان چه مابه‌ازایی داشت؟

برای بچه‌های خارج از ایران، چه دین‌دار و چه بی‌دین، یک جاهایی دلشان برای اذان تنگ می‌شود، نه اذان، بلکه دلشان برای خیلی چیزهای روزمره و ساده در ایران تنگ می‌شود.

برخورد دانشجویان کشورهای دیگر با این نشانه‌ها چیست؟

یک چیزی بگویم؛ جالب است و اصلا شاید داستان و انگیزه اصلی ساخت این مستند باشد. وقتی من داشتم در دانشگاه درس می‌خواندم، هر کسی به ما می‌رسید، می‌پرسید شماها با شتر در ایران سفر می‌روید! و ما باید دو ساعت به طرف توضیح می‌دادیم که این‌گونه نیست. برای همین این عقده در من به وجود آمد، تا زمانی که تصمیم گرفتم به آن‌ها نشان دهم من از شهری می‌آیم که شهر جذابی است و به آن‌ها بفهمانم زمانی که شما با شتر این طرف و آن طرف می‌رفتید، ما چنین معماری با شکوه و عظمتی داشتیم. نمی‌گویم نگاهم ناسیونالیستی است، بهتر است بگویم نگاهم منطبق با تفکر تاریخی است.

چرا در کلیسای وانک با یک بازسازی نمایشی مواجه می‌شویم؟

این برگرفته از نامه شیخ صفی‌الدین است که به آیین مسیحیت اجازه می‌دهد مسیحیان در هر کجا و هر مکان که می‌خواهند، کلیسا بنا کنند و بر اساس دین خودشان کارهایشان را انجام دهند. متن عجیبی است که در اوج جنگ‌ها و تخاصم‌های آن دوران نوشته شده است. یعنی او در دوران اصفهان شیعی به دین مسیح اجازه پرداختن به آیینشان را داده است.

چرا شهر را در این مستند بدون مردم می‌بینیم؟

چون اگر مردم به این فضا وارد شوند، باید دختر فیلم را از سفر رویایی بیرون کنیم و من این را نمی‌خواستم. می‌خواستم مقداری خارج از زمان و مکان باشد و مهر تاریخ خاصی روی آن نخورد. چون بیشتر دنبال ارتباط حسی و تنهایی مخاطب با بناهای شگفت‌آور شهر بودم.

چرا در تیتراژ اسم کشورهای فیلیپین و استرالیا و پرتغال و اسپانیا هم علاوه بر ایران و ایرلند آمده است؟

فیلم‌بردار ما فیلم‌بردار خیلی خوبی در فیلیپین است که در فیلم «چ» استفان سودربرگ هم فیلم‌بردار بود. دستیار اول من پرتغالی بود. منشی صحنه من اسپانیایی است و قرار بود یک بازیگر استرالیایی به ما بپیوندد که نشد.

کار تجهیزات فنی و صدا را علاوه بر استودیو حوزه هنری با استودیو ژورک کار کردید. فکر نمی‌کردم این استودیو که زمانی یکی از بهترین و باکیفیت‌ترین استودیوهای ایران بود، هنوز هم فعالیت کند. از کار با آن‌ها راضی بودید؟

الان را نمی‌دانم، اما استودیو ژورک هفت سال پیش که فعال بودند و گروه پست پروداکشن با آن استودیو همکاری کردند. البته من در جریان جزئیات صداگذاری فیلم نبودم.

در این مستند تنوعی از سازها از زهی، ویولن، ویولا، کنترباس و سازهای بادی را می‌شنویم. با کریستف رضاعی چه تبادل نظراتی در رابطه با سازها و اجرا داشتید؟

من به تخصص احترام زیادی می‌گذارم. اگر من کارم را به شما می‌سپارم، اعتقاد دارم شما می‌توانید این کار را انجام دهید. پس ما در تخصص یکدیگر دخالت نکردیم و در مورد موسیقی با هم تبادل نظر بسیاری داشتیم.

پوریا اخواص انتخاب شما بود؟

او انتخاب کریستف رضاعی بود. انتخاب درستی بود و نتیجه کارش برایم جذاب بود.

نظرتان درباره آثار گذشته‌ای که درباره اصفهان ساخته شده، چیست؟

من مبهوت مستندهای آقایان طیاب، سینایی، شیردل و کیمیاوی هستم و هر بار آثارشان را می‌بینم، حیران می‌شوم. به‌هرحال نگرش گذشته بیشتر نگرش بیان‌گونه بوده تا ساختاری، و من به دنبال استاندارد بین‌المللی بودم. چون این مستند را اختصاصی برای مخاطب خارجی ساختم که فکر نکند ما با شتر سفر می‌رویم.

چه جنس از مستندسازی در ایران را می‌پسندید؟

مستندهای رامین حیدری فاروقی را می‌پسندم. مستندهایی شکیل، جذاب و استادانه و استاندارد است.

شرایط استاندارد چه شرایطی است؟

بودجه، عوامل و دست باز در کار. این‌که مستند سفارشی اتفاق نیفتد و مستندساز امکان هر نوع خلاقیت روایی و بصری را داشته باشد، و البته عوامل حرفه‌ای که تو را در این مسیر همراهی کنند.

سفارشی کار کردن چه مشکلاتی دارد؟

خیلی سخت است. من تا الان دو تا کار سفارشی کردم، اما ترجیح می‌دهم دیگر کارم سفارشی نباشد.

سراغ فیلم داستانی نمی‌روید؟

چرا، شرایطش فراهم شده تا اولین فیلم داستانی‌ام را بسازم. تهیه‌کننده هم داریم و کار در حال پیشرفت است.

کار جدیدتان هم ارتباطی با معماری ایران دارد؟

یک مستند جدید درباره راه ابریشم به تهیه‌کنندگی کشور‌های ایران و چین است و در این‌باره با چینی‌ها به توافق رسیده‌ام.

حالا که اثرتان در گروه هنر و تجربه اکران می‌شود، راضی هستید؟

خیلی لذت‌بخش است. فیلم جوایزش را برده، مخاطب خارجی فیلم را دیده، در دانشگاه پلی‌تکنیک میلان به عنوان درس معماری اسلامی تدریس می‌شود. در آکسفورد بارها پخش شده، اما من هیچ‌وقت فیلم را با مخاطب ایرانی ندیدم و پس از سه سال انتظار و قرار گرفتن در نوبت برای اکران بالاخره به نتیجه رسید.

منبع: ماهنامه هنروتجربه

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها