تاریخ انتشار:۱۳۹۹/۰۵/۳۰ - ۲۰:۰۳ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 140958

سینماسینما، منوچهر دین‌پرست

ساخت و تولید فیلم‌هایی با مضامین اجتماعی هم‌چنان مورد توجه بسیاری از کارگردانان است. آن‌ها اغلب مصایب و مشکلات و نابهنجاری‌های جامعه را امری جدی و مهم می‌دانند و از کنار آن به‌سادگی نمی‌گذرند. بر این اساس توجه به چنین مشکلاتی می‌تواند دست‌مایه ساخت فیلم‌هایی شود که به نوعی همانند آینه آن‌ها را بازتاب داده و برای مخاطب جنبه‌ها و موقعیت‌های آن را بازگو می‌کنند. فیلم «تو مشغول مردنت بودی» نیز بر همین اساس ساخته شده است. کارگردان معضلی را مورد توجه قرار داده که کمتر می‌توان درباره آن صحبت کرد یا حتی آن را به تصویر کشید. او با ارائه ساختاری نوین قصه فیلم را در کالبدی قرار داده که برای مخاطب جذاب باشد. 

 صحبتمان را از داستان شروع می‌کنیم. قصه فیلم بر اساس اتفاقی است که برای زنی رخ می‌دهد. او در هنگام چکاپ با موانعی رو‌به‌رو می‌شود و در کنار آن خواهرش نیز با رویداد مهیبی مواجه می‌شود که بی‌گمان موضوع تجاوز به اوست. آیا این داستان شما مصالح کافی و موقعیت‌های مناسبی داشت که بتواند آن را برای مخاطب بیان کند و او دچار سردرگمی نشود؟ 

تجاوز همیشه موقعیت جذابی را برای یک پیرنگ خوب می‌سازد. اگر تجاوز عبور بارز از خطی به نام حریم شخصی و خصوصی آدمی تعریف شود، حتما قربانی از وضعیت پایدار زندگی‌اش خارج می‌شود و شاید تا همیشه در آن بحران روحی روانی بماند. این وضعیت برای مواد خام یک داستان گیرا لازم اما کافی نیست. باید مساحت موقعیتش را اندازه گرفت و با طراحی درست شخصیت‌ها در بستر آن، گره‌های داستانی را بنا گذاشت. از طرفی سیمین هم نازاست و تلاش او برای زاییدن و رهایی از بند تحقیر خانواده همسرش، راه به جایی نمی‌برد. از این جهت «تو مشغول مردنت بودی» بر هسته تقابل این دو خواهر با دو مشکل مکمل همدیگر بنا شده است. موقعیتی که با ورود دکتر و مشکل همراهش کامل می‌شود. 

 چرا فکر می‌کنید این رخدادها می‌تواند برای مخاطب جذاب باشد، درحالی‌که باور عمومی جامعه این است که در برابر چنین اتفاقی سکوت باید کرد؟

باور عمومی جامعه امری نسبی است و حداکثر می‌تواند در عرف آن را خلاصه کرد. جامعه پویای امروز مرزهای عرف را روزبه‌روز جابه‌جا می‌کند. امروز اگرچه تمامی حقوق مدنی و حقوقی تجاوز اصلاح نشده و بخشی از آن هنوز در تاریکی و محاق مانده است، اما بخش مهمی از آن‌ها طی دو دهه گذشته تغییر کرده است. شاید الان کمتر کسی در برابر تجاوز آشکار به عنف سکوت می‌کند و قربانی هم راحت‌تر از گذشته می‌تواند از پس موانعی همچون آبروی خانوادگی و محلی بربیاید. منتها در شهرهای کوچک و روستاهای کوچک‌تر، هنوز آن قبح تجاوز نریخته و قربانیان تا همیشه و با درد، راز سربه‌مهر خود را در سینه نگه می‌دارند. جدا از معضلات اجتماعی، باید به زخم‌های عمیق عصبی، روانی آن اشاره کرد. هرچند درون‌مایه فیلم ایستادن روی هر کدام از معضلات گفته به شکل منفرد نیست و ترکیبی از این‌هاست که بستری می‌شود برای نزدیکی دو خواهر به هم. 

 

 بد نیست به این نکته هم اشاره کنیم که نقش اول خانمی است که چندان برای مخاطبان سینما مشهور نیست. بهتر نبود برای چنین داستانی از یک بازیگر شناخته‌شده استفاده می‌کردید؟

بازیگر شناخته‌شده یا به اصطلاح عمومی، چهره، چه فرقی با بازیگر ناشناخته دارد؟ اگر بازیگر بهتری است که با پول در جیب ما دستم به او نمی‌رسد. اگر قرار است هم‌عرض هم باشند، ترجیح من با بازیگران ناشناخته است، تا هم از شر حاشیه‌های کار با بازیگران مشهور خلاص شوم و هم بودجه ذخیره‌شده آن را صرف امور فنی و عوامل هم‌دل فیلم کنم. دست آخر هم اگر بازیگر شناخته‌شده برای فروش فیلم انتخاب شود که اساسا فیلم‌های بنده مختصات گیشه را ندارند و آن بازیگر چهره هم کمکی به فروش بیشتر فیلم نمی‌کند. شاهده خدادادی بازیگر توانمندی است که سال‌هاست در تئاتر اصفهان فعالیت می‌کند. او چرا نتواند نقش اول فیلم را بازی کند؟ در یک معامله برد برد، من این فرصت را برای نمایش توانایی‌های او در بازیگری فراهم می‌کنم و او بی مزد و منت، توانش را برای ارتقای شخصیت سیمین به خواهری مستاصل و باورپذیر به کار می‌گیرد. 

 

 داستان فیلم دائما مخاطب را با موقعیت‌های متفاوت روبه‌رو می‌کند. چرا این‌قدر موقعیت‌سازی کردید؟

فیلمنامه «تو مشغول مردنت بودی» بر پیرنگی واحد سوار است و طبیعی است که حادثه‌ها و موقعیت‌های کوچک‌تر رخ دهند و شخصیت‌ها ساخته شوند. هر چند ساختار مینی‌مال داستان اجازه موقعیت‌های زیاد و پرحجم را نمی‌دهد. از طرفی، سه شخصیت که سه رأس مثلث درجه کشمکش را می‌سازند، با خود خرده‌داستان‌هایی را همراه می‌آورند و طبیعی است موقعیت‌های جدیدی بسازند. 

 

 ساختار فیلم در فضایی سیاه‌وسفید است. با این بی‌رنگی که در فضای فیلم قرار دادید، تا چه اندازه داستان فیلم با این فضا و ساختار نسبت دارد؟ آیا این ساختار گویاست و آن ابهامی را که گفتیم، افزایش نمی‌دهد؟ 

در نگاه نخست، شاید علاقه من به بی‌رنگی، سیاه و سفید را محتمل کرده است، اما در سطح عمیق‌تر، وقتی رنگ از پهنای تصویر حذف می‌شود و کنتراست آن افزایش می‌یابد، تمرکز شما بر سایه‌ها و خاکستری‌های ترکیب‌بندی می‌رود و به شما اجازه می‌دهد داستان خود را در میان این توده‌های خاکستری تعریف کنید. طبیعی است که در طراحی شخصیت‌ها و نزدیک کردن آن‌ها به مایه‌های نه سفید و نه سیاه، به رنگ خاکستری برسید. رنگ اما همه چیز را نشان می‌دهد و این من را می‌ترساند. هنوز از مواجهه با آن هراس دارم. 

 

 این دومین فیلم شماست که در گروه سینمایی هنر و تجربه اکران می‌شود؛ سال قبل با فیلم سینمایی «جوجه‌ها آخر پاییز جیغ می‌کشند» و امسال با «تو مشغول مردنت بودی». می‌دانم هر دو فیلم را لو باجکت (کم‌هزینه) ساختید و هنر و تجربه برای هر دو هم امکان اکران را فراهم کرد. این رابطه فیلم‌سازان مستقل با گروه سینمایی هنر و تجربه چگونه است؟ 

راستش اطلاق لو باجکت به فیلم‌های من خیلی درست نیست. همان هزینه ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیونی هم که الان مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، بلاعوض، به فیلمنامه‌های لو باجکت تخصیص داده، برای من حکم هزینه کامل یک فیلم بلند را دارد. ساختن فیلم‌های من بیشتر به یک شوخی می‌ماند. من تقریبا با هیچی فیلم می‌سازم. با یک دوربین و یک سه‌پایه و یک لنز. گروه من تقریبا دو سه نفرند و آن‌هایی که در عنوان‌بندی می‌بینید، صرفا برای تشکر از همراهی‌شان آمدند. ساخت فیلم با همان بودجه حداقل لو باجکت سینمای ایران برای من آن‌چنان دست‌نیافتنی است که گمان نمی‌کنم یک روز بتوانم در شرایط حداقلی تولید سر صحنه بروم. این‌جاست که نقش گروه محترم سینمایی هنر و تجربه در حمایت از امثال بنده خود را نشان می‌دهد، تا همین اندک تلاش‌های فیلم‌سازی بی‌پول و بی‌هزینه در سایه سینمای فربه و پول‌دار که هر روز گسترده‌تر و فربه‌تر می‌شود، خاموش نشود و نمیرد.

منبع: ماهنامه هنروتجربه

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها