سینماسینما، علیرضا حسنخانی
به مدد سایت هاشور تعدادی از مستندهای خوب این سالها در دسترس قرار گرفتهاند و مخاطبان مشتاق مثل سینما با پرداخت بهای بلیط میتوانند از فرصت تماشای آنها استفاده کنند و لذت ببرند. یکی از مستندهایی که به لطف سایت هاشور در دسترس قرار گرفته مستند میدان جوانان (سابق) ساختهی مینا اکبری همکار مطبوعاتیمان است. به این بهانه نگاهی کردهام به این مستند.
وقتی ماشالله شمس الواعظین (آقای شمس) در میدان جوانان(سابق) میگوید هنوز هم خواب بودن در تحریریه را میبیند با تمام وجود میفهمم چه میگوید. آنهم تحریریهای که او تجربه کرده. تحریریهای که در سالهای بلوغ، ما فقط رأی دهندههایی کوچک بودیم برای شکل گرفتن جریانی که این تحریریهها یکی از موالید آن بودند. و خیلی زودتر از آن که بتوانیم برای رسیدن به آنها رؤیا بافی کنیم در همان نوزادی یکی یکی زنده به گور شدند. زندهبگور بدان سان که در فیلم فک پلمپ و بازگشت تحریریهی روزنامهی جامعه به ساختمانش میبینیم؛ همه چیز زیر تلی از خاک مدفون شده. آنچنان که زدودن خاک از روزنامهی خاک گرفتهای که چهرهی رهبر اصلاحات از گزندش مصون مانده هم به زنده شدنش کمکی نمیکند و جامعه در همان مدفن، در همان گوری که برایش کنده بودند به دیار باقی شتافت.
مینا اکبری خودش حضور در تحریریههای متفاوت و متنوعی را تجربه کرده. به همین خاطر هم هست که خوب میداند اتمسفر بودن در یک تحریریه چگونه است. با این حال نه در بند مرثیه سرایی گرفتار میشود و نه نگاه حسرتخوارانهاش به فرصتهایی که از دست رفتهاند را به غمی نوستالژیک پیوند میزند و گرفتار خاطرهبازی (واژهی مستعمل و نفرت انگیزی است) میشود. آغازِ میدان جوانان (سابق)، پایانِ به قول خود خانم اکبری دوران روزنامهنگاریاش است. پایانی خودخواسته و آگاهانه که اگر اجبار و یا سرخوردگیای هم پشتش است آن را توی بوق نمیکند. وداع روزنامهنگاری که سالهای فشار و به محاق رفتن مداوم دوران اصلاحات، سالهای مبارزه و خشم و ایستادگی در دوران احمدینژاد و دوران انفعال و سترونی و سرخوردگی از هر آیندهی روشنی در دولت تدبیر و امید را تجربه کرده و همچنان به کار روزنامهنگاری ادامه داده، هرچند وداعی غمانگیز و هشدار دهنده است اما در عین حال هوشمندانه، کنشمند و برای اهل معنا پند آموز هم است. مینا اکبری هم مثل تمام سوژههای مستندش در حرکت و پویا است. او نشان میدهد اصل برایش حقیقتجویی و ناایستایی است. و اگر احساس کند این کنشگری در کار روزنامهنگاری دیگر محقق نمیشود حتماً آن را در جایی دیگر و از مسیری دیگر جستوجو میکند. آنچنان که آقای شمس در باغ پسته و لیلی فرهادپور در بازیگری کرده.
دست بر قضا موفقیت ممتد سوژههای فیلم هم دلالت بر ویژگیهای شخصیتی همین افراد دارد. در نگاه عام آن ویلای تماشایی با معماری مدرن و باغ پستهی آقای شمس، همکاری نیوشا توکلیان با رسانههای خارجی، موفقیت لیلی فرهادپور در بازیگر موازی با روزنامه نگاری و رمان نویس شدن احمد غلامی به موازات سردبیری روزنامه شرق و حتی خروج مسعود دهنمکی از روزنامهنگاری و بازیِ حذف سیاسی و ورودش به فیلمسازی و ساختن فیلمفارسیهای بیکیفیت اما بفروش و پولساز، نشانههایی از پویایی و موفقیت بیشتری است از زمانی که روزنامهنگار صرف بودند. حداقل در جامعهای که برای سنجش موفقیت، به مکنت و قدرت مالی و موقعیت شغلی نگاه میکند و آنها را ارزش میداند که اینطور به نظر میرسد. اینکه هر کدام از شخصیتهای حاضر در فیلم چه غم، حسرت و خشم و نفرتی را درون سینهشان حمل میکنند، حکایت دیگری است که اکبری آگاهانه از پرداختن به آن طفره میرود. یا اگر هم مجالی به طرحش میدهد آن مجال را تبدیل به سوگواریای شهیدنمایانه نمیکند. او اجازه میدهد به نسبت جدا افتادگی هر کدام از پرسوناژهای فیلمش از اصلشان ما این قضاوت را داشته باشیم که هر کدام از این آدمها به لحاظ ویژگیهای شخصیتی و روحی و روانی با هر میزان مصیبت و سختیای که از سر میگذرانند در هر جایی به غیر از روزنامه هم که باشند، انسانهای مفید و موفقی هستند و خواهند بود. در واقع این جامعه و نظام توتالیتری که حضور غیر را بر نمیتابد است که با گرفتن به تعبیر آقای شمس، اسب این شخصیتها و فرستادنشان به غربتهایی دور و نزدیک (چه غربت آنکسی که وادار به مهاجرت شده و چه غربت کسی که از حرفه و علاقهاش دور افتاده) خودش را از وجود نیروهایی فعال، آرمانگرا، پیشرو و البته محرک و انگیزاننده محروم کرده. درجا زدن و پیش نرفتن جامعه از نظر فیلمساز به همین دلیل است که هر جا احساس کرده نیرویی دارای زاویه با خواست قدرت وجود دارد به جای همسو و هدایت کردن و توجه به نیازها و خواستههای آن نیروی مفید و مولد، اقدام به حذف آن کرده.
میدان جوانان (سابق) همان هوشمندیای که در انتخاب سبکِ روایت و پرداختن به موضوع دارد را در ارائهی تحلیل سیاسی و بررسی سیر تحولات سیاسی و تاریخی دو دههی اخیر هم دارد. و البته جسورانه، بی پروا و کاملاً مسئولیت پذیرانه پای حرفها و نظراتش هم میماند و آنها را نه در لفافه و حاشیه که علنی و کوبنده با مخاطبش در میان میگذارد. نگاه اکبری به جریان اصلاحات نگاهی زیرک، عمیق و دقیق است. جریان اصلاحات متشکل از روشنفکران، تحولخواهان و اندیشمندانی که صاحب تجربه و سابقه در عالم سیاست بودند به همان اندازه که حاوی افکار مترقی و پیشرفتخواهانه بود در عمل رادیکال، هوچی، حذفی، متفرعن و تمامیت خواه بود. هجومِ به تعبیر آقای شمس، آتشباری اصلاحات به جناح مقابل، منجر به پاتک آنها و حذف فلهای، کترهای مطبوعات شد. حذفی که همانطور که در فیلم هم در موردش صحبت میشود، میبینیم بعد از روی کار آمدن جناح مقابل و قبضه کردن قدرت توسط آنها رواداریاش از دوران حاضر، حداقل بیشتر است. شکایت محمدجواد ظریف از نیوشا توکلیان در دوران حضورش در سازمان ملل به شکلی کنایه آمیز و آشکار کننده نشان میدهد جریان اصلاحات هم کمتر از جناح مقابل درگیر تصاحب قدرت و بیرون کردن همه به غیر از خودیها نبوده و اصلاحطلبان چه بسا اگر نهادهای قدرت را در اختیار میداشتند، خیلی هم رادیکالتر عمل میکردند. در عین حال مینا اکبری به شکلی شگفت انگیز در عین حال که اظهار نظر و موضع گیری شفافی نسبت به آنچه در عالم سیاست گذشته میکند، فاصلهاش را از سیاست حفظ میکند و از زوایهی یک روزنامهنگار قربانیِ سیاست به ماجرا نگاه میکند. رونامهنگاری به مثابه یک شهروند که از آمال و آرزوها و علایق و آرمانهایش که هیچ، از استانداردهای مرسوم و جاری یک زندگی معمولی و متعارف محروم شده. روزنامهنگاری که باز هم به قول آقای شمس صاحب آرمان حقیقتجویی و حقیقتگویی به دنبال کار حرفهای وارد این عرصه شده. با این مشخصه که دوم خرداد فرصت این حضور حرفهای را بیشتر فراهم کرد. روزنامهنگاری که بیکار شد، محکوم شد، به زندان رفت، تکفیر شد، مهاجرت کرد و مُرد تا بتواند صدای جامعهاش باشد اما نهاد قدرت حضورش را برنتافت و صدای او را مثل صدای جامعه به سان روزنامهی جامعه خفه و پلمپ کرد.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- یادداشت مینا اکبری/ حق انتخاب و قضاوتهای سطحی
- گفتوگو با علیرضا تابش درباره سیر تاریخی ساخت فیلم سیاسی در سینمای ایران/ «زمان» یک فیلم اجتماعی را سیاسی میکند
- تو پیش نرفتی، تو فرو رفتی؟/ معتمدآریا و حسرت دهه ۶۰
- راهیابی مستند «میدان سابق جوانان» به بخش مسابقه جشنواره نوستالژیای میلان ایتالیا
- اسامی آثار راهیافته به دومین جشنواره فیلم نوستالژیا اعلام شد
- از روزگار رفته/ نگاهی به فیلم «میدان جوانان سابق»
- روزنامهنگاری که مستندساز شد/ نگاهی به فیلم «میدان جوانان سابق»
- روزنامهنگاری از منظر روزنامهنگار/ نگاهی به فیلم «میدان جوانان سابق»
- آخرین نمایش مستند «میدان جوانان سابق» به یاد و خاطره محمدرضا رستمی تقدیم شد
- روزهای پایانی اکران «میدان جوانان سابق»
- نسخه کامل گپ و گفت کیوان کثیریان و امیر پوریا درباره مستند «میدان جوانان(سابق)»
- گفتوگو با مینا اکبری، کارگردان مستند «میدان جوانان سابق»/ ما چارهای جز امیدواری نداریم
- روزی روزگاری روزنامهنگاری!/ نگاهی به فیلم «میدان جوانان سابق»
- چه شد که چنین شد؟/یادداشت نرگس آبیار درباره مستند میدان جوانان سابق
- گردهمایی سیاسیون برای تماشای فیلم «میدان جوانان سابق»
نظر شما
پربازدیدترین ها
- آیا رونالدو وارد دنیای «سریع و خشمگین» میشود؟/ دیزل: ما برای او نقشی نوشتیم
- داستان پرسر و صدای «بیسر و صدا»
- «سرِ انقلاب»؛ خنده در اتاق بازجویی، نمایش فروپاشی قدرت
- حقایقی درباره فیلم سرب ساخته مسعود کیمیایی به بهانه نمایش آن از تلویزیون
- مقایسه فیلمنامه «کوچک جنگلی» تقوایی با سریال افخمی/ از پژوهشِ روایتمحور تا روایتِ موردپسند صداوسیما
آخرین ها
- «بابا پیکاسو»؛ در چنبره عواطف، حرمان و جداافتادگی
- «شمعی در باد»؛ جسورانهترین فیلم نیمه اول دهه هشتاد
- مهتاب ثروتی و مرجان اتفاقیان به «خاکستر خیال» پیوستند
- «جزیره آزاد»؛ خداوندگار خودخوانده جزیره آزاد
- جیمز کامرون: از سلطه هوش مصنوعی میگریزم/ «آوارتار۳» و شروع افتخارآمیز اکران
- بازیگر آمریکایی خودکشی کرد
- «قمرتاج»؛ از ثبتِ واقعیت تا سازماندهی روایت
- «یک تصادف ساده»، فیلم مورد علاقه باراک اوباما
- مدیران تلویزیون به جای اینکه نقدها را بپذیرند به انتقاد از منتقدان می پردازند
- آخرین قاب یک کارگردان در «سینماحقیقت۱۹»/ احسان صدیقی درگذشت
- «شهر خاموش»؛ طلسم فاوست بر فراز شهر
- واکنش روزنامه هفت صبح به مصاحبه اخیر مهران مدیری : از برج عاج خود پایین نیامد
- استوری سحر دولتشاهی از پشت صحنه «هزار و یک شب»
- از «بادکنک سفید» تا «طعم گیلاس» در نیویورک
- پرویز شهبازی و سینمای مولف
- معرفی برگزیدگان بیست و چهارمین جشن حافظ؛ «پیر پسر» چهار جایزه گرفت/ سه جایزه برای «تاسیان»
- نقش هوش مصنوعی در باز طراحی کسب و کارها در ۲۰۲۶
- نمایش مناسبات داخل زندانها در سریالهای نمایش خانگی چگونه است؟
- «کفایت مذاکرات»؛ شوخیهای نخنما
- چهلوسومین جشنواره جهانی فیلم فجر؛ آزمونی جدی و نگاهی رو به آینده
- نمایش «بانو»ی داریوش مهرجویی در بنیاد حریری
- مستند «جستجو در تنگنا»؛ چیزی که شور زندگی خلق میکند
- «افسانه فیل»؛ سوار فیلی بزرگ و سفید، که انگار همهی راه را بلد بود
- سینمای ما چه سرسبز بود!/به بهانه نمایش نسخه بازسازی شده سارا مهرجویی در موزه سینما
- «کج پیله» وقتی زنها از پوست خودشان، خارج میشوند
- «راه دیگهای نیست»؛ خشونت مرهم زخم
- تحلیلی بر افت ژانر وحشت با تمرکز بر چهارگانه «احضار»/ این فیلم، ترسناک نیست
- «فریاد زیر آب» و موجی که فروکش نکرد
- پیشبینیهای جدید نشریه واریتی برای اسکار ۲۰۲۶
- «سرِ انقلاب»؛ خنده در اتاق بازجویی، نمایش فروپاشی قدرت





