تاریخ انتشار:۱۴۰۰/۱۰/۰۴ - ۰۸:۳۷ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 166678

سینماسینما، منیژه بهارلو

سه اثر در ماه های اخیر از سه روش نمایش، به تماشاگران عرضه شده که مفهوم محوری «حق انتخاب» یا «حق زندگی» را می توان در آنها دید و درباره اش به بحث پرداخت: «دومینو» در تلویزیون (شبکه سه، اثری مستند)، «خونریزی» (در جشنواره سینماحقیقت، اثری مستند) و «بی همه چیز» در (اکران عمومی، اثری سینمایی و داستانی). این حقوق انتخاب و زندگی، از مباحث جدی زندگی بشری است که در تعامل با حقوق اجتماعی یا اصول زندگی دینی و انسانی، پیامدهای متفاوتی را به جا می گذارد.

مستند «دومینو» به پدیده سال های اخیر در جامعه ایرانی یعنی نگهداری سگ در خانه و خانواده پرداخته است و در سیری پژوهشی و مستند، نکات متفاوت و ناگفته ای برای درصد قابل توجهی از مردم که از این رابطه انسان ایرانی با سگ در خانه به صورت کلی تصویری دارند، بیان شده است. در این اثر نشان داده شد که عده ای «حق انتخاب» دارند که این حیوانات را نزد خود نگه دارند ولی با این انتخاب، «حق زندگی» از وجوهات مهمتری از جامعه انسانی و طبیعت ایرانی، به نحوی که در این مستند بیان شده بود، گرفته شده است. نوعی ارزشگذاری مطرح می شود که حقوق فردی اولویت دارد یا حقوق اجتماعی؟ این سگ ها در موارد قابل توجهی، به دلیل رهاشدن در جامعه، هم به انسان حمله کرده اند و هم در جغرافیای اطراف تهران، موجب کاهش گونه هایی از موجودات حیوانی شده و نوعی عدم تعادل زیستی ایجاد کرده به گونه ای که در بلندمدت از سطح درختان اطراف تهران کاسته شده که خود، مشکلات دیگری برای استان های تهران و البرز ایجاد کرده است.

مستند «خونریزی» از ماجرای سقط جنین گفته و به طور کامل، مبتنی بر ریشه یابی این موضوع از ابتدا تا الآن در جامعه امریکاست. اثر، تصویری از ایران ندارد اما آنقدر در بیان اطلاعات و نشان دادن تصاویر بی پروا و تلخ است که خیلی از کسانی را که از تاریخچه آن، که البته خیلی ربطی به افراد امروزی ندارد، و نیز چگونگی سقط جنین خبر ندارند، دچار شوک می کند. «حق انتخاب» سقط جنین دربرابر «حق زندگی» جنین و در بلندمدت اجتماع انسانی، قرار گرفته است. کدام اولویت دارد؟ 

فیلم سینمایی «بی همه چیز» در اکران عمومی است. «حق انتخاب» به مجرم داستان اجازه داده که «حق زندگی» را نپذیرد. شاید هم پذیرفته؟ اما برداشت عمومی این است که نپذیرفته است. گویا داستان، عذاب وجدان دارنده «حق انتخاب» را اولویت داده بر «حق زندگی»ای که از پیامد آن، می شد در جامعه تماشاگر حاضر در اکران عمومی و سپس اجتماع، استنباط امید و همراهی و همزیستی داشت. یعنی انتخاب فردی دربرابر زندگی آینده عموم، اولویت یافته است. شاید به همین دلیل است که حوزه هنری درخواست اصلاح پایان آن را دارد تا فیلم را در سینماهای خود اکران کند. حوزه هنری از این منظر که جریان غالب در اجتماع، خواهان زندگی هستند و دادن «حق زندگی» را درست می دانند، می خواهد که «حق انتخاب» صاحب دم را اولویت دهد بر «حق انتخاب» قاتل. 

در این سه اثر، چگونه باید قضاوت کرد؟ کدام را باید ارزشمندتر دانست؟ آیا اصولا باید بگوییم که بگذاریم بیننده قضاوت کند و ما او را فقط دربرابر یک بزنگاه قرار می دهیم؟ یا نه، باید به صراحت موضع گرفت و بیننده را با قضاوت قطعی به مقصد مورد نظر، سوق داد؟ طبیعی است که در جامعه امروزی، حقوق اجتماعی، می تواند محدودکننده حقوق فردی، تا آنجایی باشد که حق دیگران خدشه دار نشود. دنیای سینما و تصویر، خوب می تواند ما را به تأمل وادارد.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها