تردیدی نیست که شوهای استعدادیابی در سراسر دنیا از پرطرفدارترین برنامههای تلویزیونی هستند. فرصتی برای کشف مهارتها و استعدادهای نادیده و دیده شدنِ آنها که کسی شانسی برای بهچشم آمدنشان متصور نبود، از شعارهای معمول این گونه برنامههاست. در فراسوی مرزهای ما، ساخت و اجرای این برنامهها سابقه زیادی دارد. آمریکا به عنوان کشوری که مدعی است سرزمین فرصتهاست، پر است از چنین برنامههایی. به همراه داروان، مخاطبان انبوه، هنرنمایی مدعیان را میبینند و رای میدهند و سرنوشت آدمها را عوض میکنند. هرکس روی استیجِ این برنامهها میآید به دلیل آمار خیلی بالای بینندگان، بسیار دیده میشود و چه بسا بیآنکه به مراحل بالاتر صعود کند، موفق میشود به بازار صنعت سرگرمسازی راه پیدا کند.
انگیزه اغلب کسانی که در چنین برنامههایی شرکت میکنند، دیده شدن است و براین عقیدهاند که تاکنون حقشان را از زندگی نگرفتهاند و استعداد و قریحه و هنری دارند که فرصت ابراز و عرضهاش را نیافتهاند. این برنامه میشود همان حلقه مفقوده و فرصت گمشده که قرار است آن خلاء را پر کند. آنچه به اینگونه برنامهها قدرت میدهد، مخاطب بالا و تاثیر عینی در شهرت افراد و البته موفقیت شرکت کنندگان بااستعداد است، همچنین وجود نمونههایی که به واسطه حضور در برنامه یا موفقیت در آن، پلههای ترقی را به سرعت طی کردهاند. در این برنامهها، رسیدن زودهنگام کسی به اوج، در شرایطی میسر است که او حتما واجد استعداد یا مهارت فوقالعادهای باشد و در بازار آن حوزه، خریداران بالقوه بسیار داشته باشد.
صدالبته برگزار کنندگان چنین پروژههایی برای اغلب شرکت کنندگان، سناریوهای حساب شده و جذاب طراحی میکنند تا ضمن حس برانگیزی و افزودن بار دراماتیک، مقدمات شهرت و محبوبیت شرکت کنندگان صاحب قابلیت و مهارت نیز فراهم شود. با این حساب به راحتی میشود پای چنین برنامههایی میخکوب شد و حتی اشک ریخت.
در برنامههای اینچنینی به چند نکته بسیار توجه میشود، یکی الهامبخش بودن شرکت کننده برای دیگران است و دیگر اینکه او چقدر مصمم است رویایش را به فعلیت برساند و سوم آنکه چقدر خلاق و اوریژینال است. اینکه یک شرکت کننده چقدر پتانسیل دارد تبدیل به یک چهره محبوب شود، چقدر میتواند با مهارت و خلاقیتش همه را شگفت زده کند، چقدر قابلیت و قدرت نفوذ میان عامه مردم را دارد و چقدر در آینده میتواند برای قشری از مردم الگو باشد یا امیدوارشان کند، در این شوها بسیار اهمیت دارد. اینکه چه ویژگی در یک فرد وجود دارد که او را از بقیه متمایز میکند به تنهایی مهم نیست، مهم این است که این ویژگی، فقط ذاتی است یا با خلاقیت و ممارست تبدیل به مهارت ویژهای شده است. مثلا کسی که سه تا دست دارد به خودی خود صاحب فضیلتی نیست. مهم آن است که با این سه دست چه کار خارق العادهای میتواند انجام دهد. خلاصه کلام اینکه شوهای استعدادیابی بستری برای «نمایش اراده» است؛ حتی از نوع نمایشی و ساختگیاش.
مثلا یک زن فربه و مسن که تصمیم گرفته به رویای جوانیاش جامه عمل بپوشاند و خواننده شود یا یک جوان بیمار و در شرف معلولیت که خوب ویولن مینوازد، یا گروه کودکان خیابانی که یکی جمعشان کرده و حرکات آکروباتیک انجام میدهند، یا یک کارتن خواب که تصمیم گرفته استعدادش در استندآپکمدی را به بوته آزمایش بگذارد، یا یک بیمار سرطانی که با حرکات آکروباتیک به برنامه آمده، بیشتر مورد توجه داوران قرار میگیرند تا مثلا کسی که با گربهاش حرکات بامزه میکند و او را میرقصاند.
احساسات و واکنشهای داوران هم با اهداف کلان برنامه متناسب است و قضاوت آنان هم البته کاملا بر این اساس تنظیم شده است؛ الهام بخش بودن، مهارت ویژه، خلاقیت، رویا داشتن و اراده.
ایرادی که گاه به این برنامهها وارد میکنند، مقایسه آدمهای با مهارتها و استعدادهای کاملا متفاوت با یکدیگر است. مثلا یک خواننده پاپ، یک بازیگر، یک خواننده اپرا، یک تردست، یک استنداپ کمدین، یک نوازنده، یک گروه آکروبات، یک جادوگر و یک ورزشکار با هم رقابت میکنند و این میتواند از ایرادهای برنامه تلقی شود. درحالیکه به گمانم اصولا این برنامهها بر اساس میزان رضایت مردم، توانایی سرگرمسازی، توانایی محبوب شدن، توانایی شگفت زده کردن و البته میزان مهارت فرد، طراحی شده و نهایتا هم اقبال مردم مشخص میکند که چه کسی میتواند در مارکت پرسود اما پیچیدهء اینترتیمنت و سرگرمسازی موفق باشد.
نمونههای خارجی مشهور را همه می شناسیم. مهم ترینشان «امریکاز گات تلنت»، «امریکن آیدل»، «دِ ویس» و… هستند که البته در خیلی از کشورها بازسازی شدهاند یا شعبه دارند. از نمونههای شبکههای فارسی زبان خارج از کشور هم میشود یاد کرد که معمولا مختص خوانندگی تولید شدهاند. اما دوسه سالی است که این شوها در ایران هم جدیتر گرفته شده است.
جدا از برخی کافهها و برنامههای خصوصی، از نمونههای تلویزیونی و رسمی میشود به «شبکوک» اشاره کرد که به علاقهمندان خوانندگی اختصاص داشت، «خندانندهشو» که مخصوص استنداپ کمدی بود و حالا «ستاره ساز» که مختص فوتبال است و «عصر جدید» که دقیقا و عینا با مدل برنامه «امریکاز گات تلنت» طراحی شده است. «عصر جدید» را باید به عنوان جدیترین حرکت در ایران در زمینه شو استعدادیابی عمومی تلقی کرد.
در ایران خودمان میلیونها نفر هستند که درست یا غلط معتقدند استعدادهای ویژه دارند، هنرها و مهارتهای ویژه دارند، حقشان را نگرفتهاند، در جای واقعی شان قرار نگرفتهاند، صدایشان از خیلی خوانندهها بهتر است، داستان زندگیشان اگر فیلم شود جهان را تکان میدهد، اگر فرصت دیده شدن داشته باشند زندگیشان زیر و رو میشود، فقط با چند دقیقه فرصت هنرنمایی، همه را شگفت زده میکنند و…..
«عصرجدید» که قرار است فرصتی برای اینها فراهم کند، به هرحال در شروع، ناامید کننده به نظر نمیرسد اما در همین آغاز باید پاسخ سوالات مهمی را برای خودش روشن کند. آیا واقعا خلاقیت، برای داوران عصرجدید مهم است؟ آیا نگاهشان به ویزگی و مهارت درست است؟ آیا تلقی شان از سختگیری، صحیح است یا به ژست نزدیک است؟ آیا از نظر داوران، صرفا ویژگی خدادادی میتواند فضیلت محسوب شود؟ مثلا آیا کسی که اشیا به بدنش میچسبند باید ۴ چراغ سفید بگیرد؟ آیا این یک توانایی است؟ او قرار است در برنامه آینده چه کند؟ کشف استعدادهای آدمهای معمولی چقدر اهمیت دارد؟ آیا کسی که با یک دست ده استکان را برمیدارد خلاق است؟ الهام بخش است؟ چرا ۴ چراغ سفید میگیرد؟ دفعه بعد قرار است چهکار کند؟ مطمئنا اگر برنامه، داوران خلاقتری داشت به او پیشنهاد میکردند وارد عرصه استندآپ کمدی شود و او را در این مسیر جدید یاری میکردند. کسی که در یک مقدمه گفتاری دوسه دقیقه ای، ده تا خنده از مخاطب میگیرد و بعد ده تا استکان را با یک دست حمل میکند، استعدادش در کدام زمینه است؟ آیا حالا باید برود تمرین کند که دفعه بعد ۱۰ استکان را به ۱۲ تا تبدیل کند؟ یا توسط این برنامه در مسیر دیگری قرارگیرد و به سمت استنداپ کمدی هدایت شود؟ مگر قرار نبود اینجا محل کشف استعدادها باشد؟
آیا واکنشها و استدلالهای برخی داوران متناسب با اهداف کلان برنامه است؟ آیا گاه تناقضهای آشکار ندارد؟ آیا داوران از برخی اتفاقها بیخودی شگفت زده نمیشوند؟ آیا گاه بیجهت فردی را کوچک یا بزرگ نمیکنند؟ آیا اساسا این برنامه، اهداف کلان جدی دارد؟ جز حمایتهای گاه و بیگاه اسپانسر برنامه از برخی شرکت کنندگان، آیا در شرایط نرمال، دیدهشدن آدمها در این برنامه اصولا میتواند راه ورودشان را به صنعت سرگرمی هموار کند؟ و مهمتر از آن آیا اصولا کشور ما صنعت سرگرمی دارد که برنامه کشف استعداد داشته باشد؟!
روزنامه اعتماد ۲ خرداد ۹۸
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- در برنامه «خط فرضی» مطرح شد؛ هنرمند اگر جهانبینی داشته باشد خفه نخواهد شد
- دوربین فرانسوی در جشنواره مستند کانادا
- در گفتوگوی کیوان کثیریان با بهنام بهزادی و مجید بزرگر مطرح شد/ پروانه ساخت دیگر موضوعیت ندارد
- در گفتوگوی کیوان کثیریان، امیر اثباتی و عباس عبدی مطرح شد: سینماگران حق دارند به صورت فردی برای یک نامزد تبلیغ کنند |
- در برنامه «خط فرضی» مطرح شد: در حال برگشتن به دهه ۶۰ هستیم که زور میزدند سینما را گلخانهای کنند/ منطق دوستان این است که میخواهند بهزور خودشان را دیکته کنند
- نسخه ویژه نابینایان «درخت زندگی» منتشر میشود
- گفتوگوی کیوان کثیریان با همایون اسعدیان و سعید عقیقی در برنامه «خط فرضی»: عدهای دوست ندارند چهره واقعی جامعه را در سینما ببینند/ معاصر بودن از دموکراسی و احترام به حق دیگران میآید
- آنچه در سینما خطرآفرین بوده سانسور عقیده است/ در سینما گرهی افتاده که مدام هم کور میشود/ هیچکس نمیتواند زنان را از تاریخ سینما حذف کند
- هشدار به سانسور در عصر هوش مصنوعی/ میزگردی با حضور کیوان کثیریان، شهرام مکری و حسام سلامت
- در برنامه «خط فرضی» مطرح شد: حکومتهایی که خودشان را متولی حقیقت میدانند خطرناکترین دولتها هستند
- در نمایش و تحلیل «دوربین فرانسوی» مطرح شد؛ کثیریان: یک مستند «راشومون»وار/ ضرابینسب: فیلمی بازیگوش و سرخوشانه
- استحاله جامعه از هم گسیخته/ نگاهی به رویداد «کرگدن خوانی»
- رویداد «کرگدن خوانی» تمدید شد
- رویداد «کرگدن خوانی» / گزارش تصویری
- کرگدنها به خانه هنرمندان میآیند
نظر شما
پربازدیدترین ها
- محمد رسولاف با «دانه انجیر مقدس» به کن باز میگردد
- تحلیل رسانههای فرانسوی از حضور فیلم رسولاف در بخش مسابقه کن/ یک انتخاب سیاسی
- سینماسینما/ گفتوگو با کن لوچ درباره «بلوط پیر» و دیگر چیزها/ امید، فعالیتی سیاسی است
- فیلم ترنس مالیک به جشنواره کن نرسید/ لیلا حاتمی با مریم مجدلیه به ونیز میرود؟
- شمشیرها برق میزنند/ نگاهی به فیلم «شوگان»
آخرین ها
- خانواده قاتل از «بیبدن» شکایت میکنند؟
- فوت کارگردان فرانسوی برنده نخل طلا و سزار/ لوران کانته درگذشت
- نسخهی آزادیِ لانتیموس/ نگاهی به فیلم «بیچارگان»
- نکوداشت اکبر زنجانپور در نوزدهمین «شب کارگردان»
- حضور همراه اول در بزرگترین نمایشگاه فناوری ترکیه
- معرفی همراه اول بهعنوان کارفرمای برتر سلامتمحور
- «در سایه سرو» از جشنواره ایتالیایی جایزه گرفت
- فیلم ایرانی نامزد قدیمیترین جایزه سینمایی اروپا شد
- کیوسکهای دیجیتال نخستین اپراتور سلامت کشور رونمایی و نصب شد
- تحلیل رسانههای فرانسوی از حضور فیلم رسولاف در بخش مسابقه کن/ یک انتخاب سیاسی
- فیلمهای «رکوردزن» و زنگ خطر برای آینده این سینمای محترم!
- «هواخوری» روی صحنه میرود
- تمدید مهلت شرکت در جشنواره «خیمه شب بازی»
- سینماسینما/ گفتوگو با کن لوچ درباره «بلوط پیر» و دیگر چیزها/ امید، فعالیتی سیاسی است
- نسخه ویژه نابینایان «همسر» با صدای مسعود فروتن منتشر میشود
- نمایش «شیرین» کیارستمی در جادوی سینما بنیاد حریری
- آغاز ثبتنام دهمین دوره کارآموزی همراه اول
- تتلو در دادگاه: عذرخواهی میکنم
- مستانه مهاجر داور جشنواره الجزایر شد
- فیلم ترنس مالیک به جشنواره کن نرسید/ لیلا حاتمی با مریم مجدلیه به ونیز میرود؟
- «آقای قاضی» به شبکه دو میآید
- واکنشها به گفتگوی عضو هیئت مدیره نماوا/ شورای صیانت خانه سینمای ایران بررسی میکند
- محمد رسولاف با «دانه انجیر مقدس» به کن باز میگردد
- بستههای همراه اول ویژه حج ۱۴۰۳ اعلام شد
- چرا «سرزمین مادری» فعلا متوقف است؟
- اکران «همسایه شما، زهره» در هنر و تجربه/ پوستر فیلم رونمایی شد
- کمال تبریزی به دبیری جشنواره فیلم اقوام ایرانی نرسید
- معرفی نامزدهای دومین جشنواره «عروسکخونه»
- «ایستاده با گرگ» نامزد دریافت جایزه از جشنواره دهلی نو شد
- کیلین مورفی، بهترین بازیگر مرد آکادمی فیلم و تلویزیون ایرلند/ پیروزی «اوپنهایمر» کامل شد