تاریخ انتشار:۱۳۹۶/۰۹/۲۳ - ۱۶:۱۶ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 74719

سینماسینما، حسین آریانی:

«صفر تا سکو» مستندی است که توانسته در کنار پرداختن به موضوعِ پُر طرفداری چون ورزش های رزمی، به سان فیلمی سینمایی و دراماتیک با تماشاگر ارتباط برقرار کند. بی دلیل نیست که برخلاف سایر مستندها، به جای نمایشی محدود در گروه سینمایی هنر و تجربه، اکرانی گسترده تر را تجربه می کند.

کارگردان«صفر تا سکو» ابتدا زمینه چینی و بسترسازی می کند و سپس گام به گام تماشاگر را با زندگی پُر اوج و فرود خواهران منصوریان همراه می سازد. «صفر تا سکو» ابتدا سئوالاتی در ذهن تماشاگر ایجاد می کند و سپس تدریجا به سوالات پاسخ می دهد و بدین ترتیب شخصیت ها در یک روند دراماتیک و تدریجی شکل و قوام می گیرند. در این میان گره ماجرا، تلاش برای اعزام به مسابقات جهانی و سپس خط خوردن دو خواهر از اردو؛ و نقطه اوج و گره گشایی درام، پیروزی نهایی آنها است.

فیلم با نمای نقطه نظر (p.o.v) یک راننده تریلی در جاده آغاز می شود. راننده کمی که پیش می رود با دیدن دختری در کنار جاده می ایستد . از گفتگوی الهه(یکی از خواهرهای ووشوکار) با راننده می فهمیم که آنها با هم در کار حمل و نقل همکاری می کنند.

در صحنه‌ بعدی خانه ای را در حال بازسازی می بینیم بدون آنکه بدانیم متعلق به کیست و بعد با دو خواهر دیگر (شهربانو و سهیلا) و با امید شوهر شهربانو آشنا می‌شویم. سپس گفته می شود که خانه ای که پیش تر دیده ایم، خانه جَدِ مادری خواهران منصوریان است و این روند تدریجی ایجاد سئوال و سپس انتقالِ اطلاعات، ادامه می یابد.

=«از صفر تا سکو» یک «مستند پُرتره» است. به طور معمول مستند پُرتره براساس گفتگوهایی پیرامونِ یکی از مشاهیر شکل می گیرد؛ و ساخت آن، کارِ مشکلی به نظر نمی رسد. اما در عمل، اینکه حجم بزرگی از مصاحبه ها، به ترکیبی جذاب و غیر ملال آور بدل شود و در عین حال بتواند حق مطلب را در مورد شخصیت مورد نظر ادا کند، به آسانی ممکن نیست.

«صفر تا سکو» با اینکه یک مستند پُرتره است، اما در آن به جز با خواهران منصوریان و افراد انگشت شماری مانند همسرِ یکی از خواهرها، گفت و گویی انجام نگرفته است .«صفر تا سکو» همچنین قالب گفتگو محورِ مستندهای پرتره رایج با میزانسن هایی ساکن و تکرار شونده را ندارد . به جای آن، پُرتره این سه خواهر قهرمان در جریان زندگی خانوادگی و ورزشی آنها و با همراهی تماشاگر شکل می گیرد.

البته خانم مصیبی با انتخاب روایتِ زندگی قهرمانانی از یک رشته ورزشی این موقعیت را برای خود ایجاد کرده اند که نگرانی کمتری بابت تکراری و ملال آور شدن و سکون صحنه های فیلم داشته باشند. مسلما مستند پرتره ای درباره یک قهرمان ورزشی مثلا با مستندی که درباره یک شاعر یا نویسنده ساخته می شود، به لحاظ ریتم و ساختار تفاوت های جدی دارد.

از سویی دیگر باید به یاد داشته باشیم که انتخاب درست سوژه، تنها در حد فراهم آوردن یک بستر مناسب برای مستندساز عمل می کند؛ و در این میان، نقش اصلی و کلیدی در خلق صحنه های پُر حس و حال، پُر تحرک و جذاب فیلم را کارگردانیِ خلاقانه و تاثیرگذار خانم مصیبی برعهده داشته است .

داستان سه خواهر قهرمان در منطقه ای محروم که به تنهایی بار مشکلات خانواده را  به دوش می کشند بسیار مستعد این بوده که فضایی اغراق شده، اگزوتیک و تلخ، را حداقل بر بخش هایی از فیلم حاکم کند. اما به جای آن ما در فیلم در کنار تصاویرِ تاثیر گذاری از مشکلات سه خواهر؛ به جز صبر، سخت کوشی، امید و تلاش چیز دیگری نمی بینیم.

مثلا صحنه ای را به یاد بیاوریم که خواهران منصوریان در خیابان های زادگاه شان(شهرستان سمیرم) قدم می زنند و تفاوتِ پوشش ورزشی آنها با لباسِ زنان بومی جلب نظر می کند، و این تصاویر با صحبت های یکی از خواهرها همراه می شود که می گوید، رفت و آمد آنها در شهر با لباس ورزشی در ابتدای فعالیت ورزشی شان، مورد انتقاد اهالی منطقه قرار گرفته بود. این مسئله می توانست با روایتی پُرآب و تاب و تلخ و حتی فمینیستی، مبنی برپایمال شدن حقوق اولیه دخترها در شهرستانی توسعه نیافته و محروم همراه شود؛ اما مصیبی اشاره وار از این مسئله گذر می کند، و در عوض تمرکزِ فیلمش را بر احترامی می گذارد که پس از قهرمانی آنها، جایگزین این اعتراض ها شده است.

سالهای طولانیِ غیبت پدر هم می توانست به بیانیه ای علیه پدری بی مسئولیت و سنگدل بدل شود که از یکی از مهم ترین مسئولیت های زندگی اش، شانه خالی کرده و خانواده اش را در اوج دشواری ها تنها گذاشته است. ولی این چنین نمی شود و خواهرها پس از شنیدن نام پدرشان با چشمانی اشکبار، دلشکسته و البته دلتنگ او، با بزرگواری می گویند که او را بخشیده اند؛ و البته در این میان اشتباه ویرانگر پدر مانند برخی از فیلم های مشابه توجیه نمی شود.

پایان بخش فیلم هم تصاویری از مسابقات سه خواهر است که پی در پی رقیبان را با فنونی رعدآسا در هم می شکنند و بر سکوی قهرمانی می ایستند. تدوینِ دینامیکِ این سکانس همراه با موسیقی هیجان انگیزش به اضافه افکت صوتی ضربه های قدرتمندانه و استثنایی خواهرها، هیجان و شور و حال خاصی به تماشاگر می دهد.

در انتهای فیلم هم افتخارات هر یک از خواهرها در قالب رزومه ای بر پرده نقش می بندد و تماشاگر آماده می شود تا با حسی از جنسِ تحسین و غرور، و با حالی خوش، سالن سینما را ترک کند.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها