سینماسینما، ابراهیم عمران
مانیفست سازندگان اثر تازه سعید روستایی، شاید این گزاره باشد که ما همه «برادران لیلا» هستیم. فیلمی که با سکانس های ابتدایی سعی دارد به مخاطب چنین القا کند و در راه پله یکی از کارگران به علیرضا (نوید محمدزاده) انگ ترسو بودن و فرار کردن میزند. علیرضایی که تلاش در آرام نشان دادن وضع خود دارد. اگر یکی از ستون های فیلم از نظر فیلمنامهای او باشد، در میان سایر ستون های دیگر؛ گم میشود. فیلم تلاش دارد میزان دردمندی اجتماع را نشانه رود. پلانهای هجوم نیروهای امنیتی کارخانه به کارگران و فرار آنها هر چند از نظر میزانسن و طراحی صحنه و فیلمبرداری بسان سکانسهای شلوغ «متری شیش و نیم» نشان از توانمندی روستایی دارد ولی در همان جا دفن میشود و ادامه نمییابد. تنها پسر خانوادهای که اعضایش چفت و بست درستی ندارند، از کار بیکار میشود. مخاطب در ذهن ادامه این روند را میپروراند. در پی آن است که فرجام این تعدیل چه میشود. غافل از آنکه فیلمنامه خواب دیگری برایش دیده است. خوابی که تعبیر درستی پیدا نمیکند. معرفی شخصیتهای این خانواده در سر شام هم چنگی به دل نمیزند. اینکه مادر خانواده چند بوکسور یا کشتی گیر خارجی را بشناسد هم آنچنان نخ نما و گل درشت است که مخاطب را قلقلک نمیدهد. بود و نبود زن پرویز (با بازی فرهاد اصلانی) هم از جمله خرده روایتهای ناموجه فیلم است. چند دختر قد و نیم قد هم چنگی به دل نمیزنند. پسردار شدن آنها هم مشخص نیست چه جایگاهی در کلیت اثر دارد. طنازیها و تکهپرانیهای تکراری پیمان معادی هم به دلنشین شدن فیلم کمکی نمیکند. تو گویی کارگردان هر چه در ابد و یک روز و متری شیش و نیم در چنته داشته رو کرده و ادامه آن مسیر، نیاز بصری و شنوایی مخاطب را برطرف نمیسازد. فیلم آنچنان در گیر و بند گفتنهای زیاد است که خود نیز نمیداند حرف اصلیاش چیست. به جز سعید پورصمیمی که نقشش به درستی نوشته شده است، بقیه شخصیتها در بود و نبود نقششان شل و سفت میشوند. قصهی گرانی لحظهای دلار و سکه هم از فرط زیاد تجربه کردن توسط مخاطب، باری به هر جهت شده است. اصولا تا نیمه فیلم که عروسی پسر بایرام است، مخاطب نمیداند داستان اصلی فیلم چیست و آیا اصولا داستان مشخصی وجود دارد یا نه؟ پلانهای عروسی که حکم آنتراکت فیلم را دارد به جای آنکه از نظر ذهنی به مخاطب آرامش دهد، فکر را بیشتر مشوش میکند. اگر شخصیت اسماعیل جورابلو را که تا حدود زیادی سعید پورصمیمی آن را با قوام بازی کرد از داستان حذف کنیم چه میشود؟ پدری خودخواه و در آرزوی سلطانی خویش باقی میماند؟ پدری که حاضر است از حق خانوادهاش بگذرد تا روزی قبای سلطانی فامیل بر تن کند؟ کدام یک از فرزندانش رویه او را ادامه میدهند؟ و آیا میتوان این خانواده را نمادی از خود مختاری پدران و گستاخی فرزندان دانست؟اینکه لیلا دست بر روی پدر بلند میکند چه پیامی را به مخاطب میدهد؟ نماد از کوره در رفتن لحظهای یا درد فرو خفته سالها نداری و حرمان؟ نشانهشناسی این پلان چیست؟ کارگردان در پی آن است با برخی درشت گوییهای مرسوم و بعضی کد دادنهای پنهان، ذهن مخاطب را درگیر کند. درگیر کردنی که سودش دو طرفه است. هم برای کارگردان که چند پارگیهای فیلم را رفع و رجوع کند و هم برای مخاطب که اصولا فرصت فکر کردن به چند و چون فیلمنامه را پیدا نمیکند! پایانِ از قبل مشخص فیلم هم اوج نومیدی کارگردان از فیلمنامهی یاس آورش است. فیلمی که اگر اکران عمومی میشد شاید یکی از پرفروشهای بعد از کرونا میشد که این حدس پرفروش شدن نه از جنبه روایی که بیشتر از سویه جمع بازیگران آن نشات میگیرد. فیلمی که در یادها نمیماند. فیلمی که در کارنامه سازندگانش جز حواشی ریز و درشتش، از نظر سینمایی دستاورد و نتیجه متقنی نداشت. تاویل و تفسیرهای متنی و فرامتنی این اثر، در همین مدت دانلود غیر قانونی و پخش از شبکههای ماهواره ای هم نمیتواند ضعفهای موجود آن را بپوشاند. شاید اگر بجای برادران لیلا با تک برادر او مواجه میبودیم فرجام اثر بهتر میشد. دست کم یک نفر حرف و باورش را به مخاطب القا میکرد نه آنکه این برادران و هر که فرصت حضور داشت حرفی زد و ناخنکی به فیلم زد. تا جاییکه حتی نمیتوان دیالوگ یا سکانسی از این فیلم را به یاد آورد. این مهم مقایسه شود با کارهای قبلی کارگردان و اینکه هر نگاهی تا زمان مشخصی میتواند مشتری داشته باشد. بد نیست تیم سازنده اثر به این سئوال پاسخ دهند که اوج فلاکت و بدبدختی کاراکترهایش تا کجاست؟ نومیدی محض لیلا در کنار امیدواری پدر با بیخیالی مفرط دو برادر در کنار ترس آمیخته به استرس علیرضا چه منظومه فکریای را میپروراند که مخاطب را دچار اشتباه محاسبه نکند؟! مخاطبی که نمیداند این برادران و تک خواهر موجود حرف اصلیشان چیست؟ نگاه صفر و صدی در تک تک پلان های اثر آنچنان آزار دهنده است که مخاطب داخلی را به فکر فرو نمیبرد و برای مخاطب خاص خارجی هم به دقایقی است که در سالن سینما مینشیند. البته بگذریم از بحث همیشگی چنین فیلم هایی که برای جشنوارهها ساخته میشوند که به باورم حتی آن جشنوارهها هم دیگر آه و نالههای تکراری ما را وقعی نمینهند.
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- دانشمند بازیگری/ درباره سعید پورصمیمی به بهانه زادروز ۸۰ سالگیاش
- «متری شیش نیم» در میان آثار سال سینمای بریتانیا
- تکسواران کُرد/ نگاهی به مستند «سرپتیها»
- رونالدو در سرزمین امام قلیخان
- جهان با ما برقص/ نگاهی به سریال «مگه تموم عمر چند تا بهاره»
- همه بک تو بلکی در ذهن داریم
- ۱۰ فیلم مشکلدار سینما چه زمانی اکران میشوند؟
- واکنش فراگیر رسانههای فرانسه به حکم صادر شده برای سعید روستایی
- جهل مرکب بیپایان/ نگاهی به فیلم «زالاوا»
- نمایش ویژه «دونده» در یک جشنواره فرانسوی
- سعید روستایی رئیس هیات داوران یک جشنواره فرانسوی شد
- طریقهی ابلق شدن/ نگاهی به فیلم «ابلق»
- چهل سال غریب/ نگاهی به فیلم «غریب»
- سید جمال ساداتیان: شاید مجبور شوم فیلم کمدی بسازم/ ایدهآل پلتفرمها «نیسان آبی» است
- گفتگوی اختصاصی سینماسینما با حبیب اسماعیلی/ صداوسیما و شهرداری قدمی برای توسعهی سینما برنمیدارند
پربازدیدترین ها
- رخشان بنیاعتماد و روبن اوستلوند در مجمع سرمایهگذاران بازار فیلم کن
- جزئیاتی از فیلم «کارآموز» علی عباسی/ صعود ترامپ
- شهاب حسینی؛ تنوع در پذیرش نقش، تناقض و شتابزدگی در واکنشها/ یادداشت کیوان کثیریان
- جزئیاتی تازه از داستان فیلم محمد رسولاف/ زندگی یک قاضی دادگاه انقلاب تهران در «دانه انجیر مقدس»
- گفتوگوی اختصاصی سینماسینما با دبیر بخش ۱۵ روز سینماگران جشنواره کن/ ما کشف میکنیم
آخرین ها
- تقدیر ویژه جشنواره اوبرهاوزن از فیلم کوتاه ایرانی
- «عامه پسند» اکران آنلاین میشود
- «عمو ماهیگیر» روی صحنه عمارت نوفللوشاتو
- حضور همراه اول در نمایشگاه بینالمللی اینوتکس ۲۰۲۴
- شکایت آموزش و پرورش از «افعی تهران»
- جزئیاتی تازه از داستان فیلم محمد رسولاف/ زندگی یک قاضی دادگاه انقلاب تهران در «دانه انجیر مقدس»
- دعوت گروه «فقر پشت پردهها» برای اعتصاب/ حقوق و بیمه کارکنان، چالش مدیران جشنواره کن
- در «تحریک کنندگان»؛ مت دیمون و کارگردان «بورن» در یک کمدی دزدی همراه شدند
- مدیرکل هنرهای نمایشی استعفا داد
- راهیابی «آمرغ» به جشنواره آسیای جنوبی مونترال
- حضور مرکز گسترش با ۲۲ کتاب در نمایشگاه کتاب تهران
- «دیوان تئاترال» روی صحنه میرود/ آغاز اجرای نمایش «مرگ با طعم نسکافه» با حضور مسعود کیمیایی
- صعود مقاومت ناپذیر و حیرت انگیز آقای کارگردان/ نگاهی به فیلم «چهارشنبه سوری» به مناسبت سالروز تولد اصغر فرهادی
- «بیژن و منیژه» میلیاردی شد
- بزرگداشت کیانوش عیاری و افتتاح گنجینه این فیلمساز در موزه سینما
- گفتوگوی اختصاصی سینماسینما با دبیر بخش ۱۵ روز سینماگران جشنواره کن/ ما کشف میکنیم
- نمایش موزیکال «شازده کوچولو» / گزارش تصویری
- پیکر مسعود اسکویی به خانه ابدی بدرقه شد/ چرا برخی آدمها محبوب میشوند؟
- پایان تصویربرداری فیلم «ویلای موروثی»/ روایتی از زندگی یک باغبان
- رقابت ستارههای یک کمدی و یک درام عاشقانه تاریخی/ میزبانی سینماها از دو فیلم جدید
- پولاد کیمیایی برای «گالیله» میخواند
- فرصت ۳ فیلم کوتاه ایرانی برای اسکار ۲۰۲۵
- رکوردداران روز اول اکران
- «اتاق فرار» پرمخاطبترین بسته فیلم کوتاه «هنر و تجربه»
- معرفی برگزیدگان جوایز دیوید دی دوناتلو ۲۰۲۴ ایتالیا/ «من کاپیتان» بهترین فیلم شد
- روسای جدید آکادمی سزار معرفی شدند
- فیلم کوتاه «چوپان» در جشنواره ژاپنی
- «طاووس خانم و ازدواجهایش» در فرهنگسرای نیاوران روی صحنه میرود
- حسن فتحی: جهانِ پر از طمع و ویرانی را با افعال خود سیاهتر نکنیم
- شهاب حسینی؛ تنوع در پذیرش نقش، تناقض و شتابزدگی در واکنشها/ یادداشت کیوان کثیریان