تاریخ انتشار:۱۳۹۶/۰۸/۰۳ - ۱۳:۴۰ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 70505
احمد طالبی‌نژاد
منتقد سینما

ناچارم درباره هدیه تهرانی کمی بی‌پروا اظهار نظر کنم. واقعیت این است بعد از نیکی کریمی که در شروع کارش به خاطر وجاهت منظر مورد توجه قرار گرفت و بعدها به ستاره محبوب و پرطرفداری تبدیل شد، هدیه تهرانی تنها به دلیل وجاهت منظرش مشهور نشد؛ ترکیب صورت و فیزیک او به‌علاوه «آن»ی که یک بازیگر باید داشته باشد و نیز صورت بسیار منعطف، پرتحرک و سالم و بازی‌هایی که بعضی از آن‌ها خیلی درخشان بود، او را به ستاره‌ تبدیل کرد؛ یعنی ستاره‌ای که واجد تمام خصوصیات یک ستاره سینما بود. مردم به خاطر اسم و حضور هدیه تهرانی به سینما می‌رفتند و بازی او در بسیاری از فیلم‌ها به اقتصاد سینما کمک کرد؛ مثل حضورش در فیلم «شوکران» که اوج کارش بود و کارگردانان خوب ما تلاش می‌کردند از او برای بازی در فیلم‌هایشان دعوت کنند. اما متأسفانه مثل هر بنای زیبایی که به خاطر زلزله یا سستی پایه‌‌هایش فرومی‌ریزد، او هم خود را ویران کرد. اخیرا در فیلمی تهرانی را دیدم و باور نکردم او همان ستاره سینماست. نمی‌فهمیدم این زن در هم‌شکسته‌ای که می‌بینیم چه ربطی به ستاره پرفروغ، جذاب و خلاقی دارد که در سینمای ایران دیده بودم. این شمایل امروز او قابل قیاس با آن چهره سابق نبود. او در این فیلم، هیچ ربطی به بازیگر پرغرور و قدرتمندی که در «خانه‌ای روی آب» و «قرمز» دیده بودم، نداشت. واقعیت این است که به هر دلیلی که حتی ممکن است شخصی هم باشد، این ستاره و تندیسی که از او در اذهان عمومی ساخته شده بود، درهم شکست. ممکن است عده‌ای بگویند این‌ها به حریم خصوصی مربوط می‌شود، اما به قول یکی از بزرگان فرهنگ و هنر، حریم خصوصی درباره هنرمندان معنی نمی‌دهد و هرکس اشتباه کند، باید به او تذکر داد. چقدر در سینما بازیگر خوب داشتیم که به دلیل مشکلات شخصی از دست دادیم؛ مثل خسرو شکیبایی که بازیگری بزرگتر از او نبود.  با خودویرانگری هدیه تهرانی، چیزی از او باقی نمانده و بازیگری او هم افت کرده است، چون او دیگر آن قدرت جسمی و چهره پرفروغ گذشته را ندارد و از فرط درهم‌شکستگی تماشاگر نمی‌خواهد چهره‌اش را ببیند. دردناک است بازیگر به جایی برسد که تماشاگر نخواهد کلوزآپ او را روی پرده ببیند.

بازیگرانی که در اوج تمام شدند، می‌توانند سرمشق جوانانی باشند که متأسفانه از فیلم اول و دوم دچار چنین مشکلاتی می‌شوند. ما چقدر باید شاهد شکستن ستاره‌های سینمای ایران باشیم؟ البته این ماجراها درباره ستاره‌‌های سینمای کشورهای خارجی هم وجود دارد، اما آن‌ها مقتضیات و شرایط کاری مخصوص خود را دارند. در سینمای قرنطینه ما که چند تار موی بازیگر می‌تواند برای فیلم مشکل‌ساز باشد، چنین مشکلاتی صدمات جبران‌ناپذیری به همراه دارد. باید پرسید چرا بازیگری که هم در تئاتر کار کرده و کارنامه درخشانی داشته و هم در سینمای دهه ۶۰ جوان اول سینما بوده است، حالا باید از فرط درهم‌شکستن صورت و تکیدگی، چهره‌اش را پشت انبوهی از ریش پنهان کند؟ همه این‌ها دردناک است. آقایان مسئول باید این اتفاقات را ببینند و فکری به حال آن کنند. مدیران سینمایی در دولت قبل افرادی را که مشکلاتی از این دست داشتند، به دام می‌انداختند، به مراسم‌ مختلف می‌بردند و از اسم‌ آن‌ها استفاده می‌کردند. هدیه تهرانی فعالیت‌های جانبی بسیاری هم داشت. انجام کارهای این‌چنینی برای یک بازیگر خیلی هم خوب است، اما این‌که این فعالیت‌ها در چه شرایطی و با پول چه کسانی انجام می‌شود، اهمیت زیادی دارد. کمک‌گرفتن از اسفندیار رحیم‌مشایی برای برپایی نمایشگاه عکس و در کنار او در یک قاب قرار گرفتن، اعتبار هدیه تهرانی را مخدوش کرد. تاریخ و شرایط تاریخی بی‌رحم است. بزرگ‌ترین بازیگر این مملکت وقتی برای ثبت‌نام یک نامزد ریاست‌جمهوری به وزارت کشور کشانده شد، ابهتش شکست. اگر هدیه تهرانی با گرفتن اسپانسر نمایشگاه خود را برگزار کرده بود، مشکلی برای او به‌وجود نمی‌آمد، اما عکس مشترک او با مشایی شائبه سیاسی‌بودن این کار و زدوبندهای پشت پرده را برایش رقم زد.

منبع :آسمان آبی

لینک کوتاه

نظر شما


آخرین ها