تاریخ انتشار:۱۳۹۶/۰۷/۳۰ - ۰۹:۰۱ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 70154

محمدمهدی درستی: فریدون جیرانی با حضور در برنامه «سی و پنج» درباره چگونگی شروع فعالیت حرفه‌اش در حوزه سینما و شکست و موفقیت فیلم هایی که ساخته است توضیح داد و فیلمسازی امروز سینمای ایران را ژورنالیستی دانست.

به گزارش سینماسینما، فریدون جیرانی شنبه ۲۹ مهر، خود مهمان برنامه «سی و پنج» بود و به گفتگو با امید روحانی نشست.

جیرانی در ابتدای برنامه بنا به درخواست روحانی درباره فیلم «خفه گی» توضیح داد: «بعد از شکست فیلم «خواب زده‌ها» فیلم‌های زیادی دیدم و بعد فکر کردم فیلمی بسازم با فضایی تازه‌تر. چند عامل به من کمک کرد؛ فیلمبردار، طراح لباس که دخترم بود، طراح صحنه و بازیگرانی که آمدند و کمک کردند فیلم در بیاید.»

او افزود: «از ابتدا می‌دانستم که چکار می‌خواهم بکنم. می‌خواستم لحن متفاوتی داشته باشم که بر خلاف فیلم‌های قبلی‌ام آرام باشد.»

جیرانی درباره ارتباط گیری مخاطب با فیلم گفت: «موفقیت «خفه گی» در این سه روز اکران نشان داده که عده زیادی از فیلم خوششان آمده است. عده زیادی مخالف حضور الناز شاکردوست بودند. وقتی قصه را برایش تعریف کردم گفت منتظر می‌مانم تا فیلمنامه را برایم بفرستید و واقعا با اینکه مدت زیادی طول کشید، هیچ کار دیگری را نپذیرفت و این برایم خیلی ارزشمند بود.»

در ادامه برنامه جیرانی درباره بازنویسی فیلمنامه های قدیمی که پس از انقلاب آغاز کرده بود، بیان کرد: «اولین کسی که پیشنهاد بازنویسی فیلمنامه ها را داد من بودم و حتی پس از آن هم ارشاد از روی کاری که ما کردیم این نام را انتخاب کرد و در تیتراژها استفاده می کرد. من تقریبا از سال ۶۳ تا ۷۵ این کار را کردم و کارهای بسیاری را بازنویسی کردم که خیلی از آن ها نام من را ندارد و مهم ترین آن ها که نام دارد مانند «گل های داودی».»

این کارگردان درباره علت شروع فعالیت فیلمسازی‌اش گفت: «من از همان اول به فیلمنامه نوشتن علاقه‌مند بودم و پس از انقلاب دوستان به من پیشنهاد ساخت فیلم دادند و «صعود» را ساختم که کار خوبی نبود و نباید آن را می ساختم.»

جیرانی افزود: «موسوی بسیار من را تشویق به ساخت فیلم می کرد و قبل از شروع اصلاحات فیلمنامه مدیرعامل را به من دادند و پروانه ساخت آن را گرفتند که من فکر کردم کمدی بسازم برای همین به مهدی هاشمی زنگ زدم و خواستم که با او آن را بسازیم که پس از چند جلسه به این نتیجه رسیدیم که درنمی آید و آن را کنار گذاشتیم. تا اینکه به زمان اصلاحات رسیدیم و من تصمیم به بازبینی آن فیلمنامه گرفتم و پس از دیدن چند فیلم خارجی تغییرات لازم را ایجاد کردم و موسوی هم با اینکه ساخت آن فیلم با توجه به مقطع تاریخی آن زمان ریسک بود پذیرفت و این شد اولین شروع جدی من که با اقبال خوبی هم همراه شد.»

او درباره سه اثری که پشت سر هم ساخت و با اقبال خوبی هم روبه رو شد، گفت: «من «قرمز»، «شام آخر» و «آب و آتش» را پشت هم ساختم که خوب فروخت و فضایی که پس از آن ایجاد شد زمینه ساز آن بود که من یک اثر تکامل یافته «شام آخر» را بسازم که با توجه به مقطع زمانی که دوران عقب نشینی اصلاحات بود تصمیم خود را تغییر دادم و یک فیلم کمدی ساختم که خوب هم فروخت. پس از آن هم به «ستاره ها» رسیدیم که نباید آن را می ساختم و اشتباه بود، ابتدا قرار بود یک فیلم سه اپیزودی به نام های کیارستمی، نیکی کریمی و هدیه تهرانی باشد اما بنا به خواست سرمایه گذاران سه فیلم شد که خوب از آب درنیامد و یکی مثله شده اکران شد، دیگری به ویدئو آمد و یکی هم پخش نشد.»

جیرانی درباره تاثیری که شکست «ستاره ها» بر روند کاری اش داشت، بیان کرد: «ستاره ها تا حدی باعث جدایی و دورافتادگی من از سینمای آن زمان شد، زیرا که من گزینه ساخت این فیلم نبودم و نباید آن را می ساختم.»

در ادامه این گفتگو این هنرمند درباره چگونگی علاقه مند شدنش به سینما، قبل از انقلاب بیان کرد: «من با ارگ مشهد سینما را شناختم. خیابانی که سراسر سینما بود. دنیایی از نئون که ما را به دنیای سینما دعوت می‌کرد. این ارگ برایم خیلی جذاب بود. از کودکی با پدرم به سینما می‌رفتم. در دوره نوجوانی مجله ستاره سینما می‌خواندم و قیصر نقش بسیاری در علاقه من و نسل مان به سینمای آن زمان داشت و من ۹ مرتبه این فیلم را دیدم و دیالوگ ها را ضبط کردم، پس از آن هم «پنجره» بسیار مورد علاقه من بود و ۱۱ بار هم آن را دیدم که از نظر فیلمنامه و کارگردانی برایم از «قیصر» جذاب تر بود.»

کارگردان «من مادر هستم» در مورد فیلمنامه های زیادی که نوشت و سرنوشت آن ها گفت: «فیلمنامه‌های ساخته نشده دارم اما هر موقع تصمیم گرفتم فیلمی را بسازم، ساخته‌ام. فیلم جدیدم در مرحله پیش تولید بود اما فعلا متوقف شد و قرار بود در آن حامد بهداد و نوید محمدزاده بازی کنند که قرارداد هم بسته بودند که قصه متوقف شد و منصرف شدم و قصد دارم سراغ داستان دیگری بروم.»

جیرانی درباره چگونگی شکل گیری ایده اولیه ساخت یک فیلم توضیح داد: «فضای جامعه خیلی کمک می‌کند که چه قصه‌ای را برای ساختن انتخاب کنم. به تازگی بر اساس یک پیش فرض فیلم می‌سازم. برای ساخت فیلم ها پیش فرض پنج خطی می نویسم و براساس آن جلو می روم، فکر می کنم در این سن و سالی که دارم بیشتر باید فیلم هایی بسازم که دوست دارم و ماندگار شود نه آنکه به فکر جذب مخاطب باشد.»

او افزود: «من فیلم زیاد می دیدم و چند وقتی است که وقت نمی کنم، اما شیوه فیلم دیدن من متفاوت است و پس از دیدن آن شروع به نوشتن فیلم می کنم و این باعث می شود که فیلمنامه را بهتر بفهمم.»

این کارگردان درباره ساخت سریال و همکاری دوباره با تلویزیون گفت: «با تلویزیون قرارداد دارم و از کار با آن بدم نمی آید، اما دوست دارم قبل از شروع سریال یک فیلم سینمایی بسازم. سریالم را می خواهم به شکلی بسازم که پربیننده ترین سریال باشد.»

جیرانی درباره بازگشت دوباره اش به حرفه روزنامه نگاری و نتیجه ای که داشت اینطور توضیح داد: «پس از شکست فیلمم در سال گذشته به روزنامه نگاری روی آوردم تا تسکینی باشد برای آن و فکر می کردم که اگر تحلیلی با تعداد صفحات زیاد باشد جذاب است اما دوران روزنامه مکتوب به پایان رسیده و اقبالی نداشت و امروز بچه ها به صورت مختصر و خوب آن را درمی آورند.»

او در پایان درباره فضای امروز سینمای ایران گفت: «امروز نسلی وارد شده که توضیح دادن درباره آن خیلی سخت است، سینمای اجتماعی گذشته ایران دارای تئوری نظریه بود مانند فیلم های کیمیایی، بیضایی و تقوایی، اما سینمای اجتماعی امروز ایران دارای تئوری و نظریه نیست و در واقع اصل مورد نیاز را ندارد. کارگردانی مانند فرهادی هم که فیلمی در این حوزه می سازد توضیح می دهد که از تئوری و نظریه میلر جدا شده است و برداشت دیگری را ارائه کرده است. همچنین در سینمای امروز فضای ژورنالیستی بر فیلمسازی حاکم است و گاهی هم آثاری عمیق چون «ابد و یک روز» خلق می شود.»

جیرانی اضافه کرد: «در فضای سیاست زده آثار ژورنالیستی از آثار عمیق بیشتر درمی آید به جز موج اصغر فرهادی و کارگردان هایی چون مجیدی و میرکریمی که تلاش می کنند خودشان را جدا کنند، این فضا از سال ۸۸ بیشتر در ایران شکل گرفته است.»

کارگردان «تعبیر وارونه یک رویا» در مورد لزوم نگاه تحلیلگر در آثار اجتماعی با ذکر مثال هایی اشاره کرد: «نگاه تحلیلگر فیلم ها باعث می شود که در تاریخ ماندگار بمانند مانند سوته دلان و کندو که در زمان اکران آنچنان مورد توجه قرار نگرفت، اما در مقابل فیلم های مهرجویی که من بسیار او را قبول دارم این ویژگی را ندارند و فیلمی چون پستچی که در فستیوال های مختلف به نمایش درآمد اما ماندگاری آن آثار را ندارد. البته من مهرجویی پس از انقلاب را بسیار قبول دارم و فیلم های لیلا، هامون بسیار روی من تاثیر گذاشته اند.»

او درباره کیمیایی هم گفت: «کیمیایی سعی می کند آن نگاه تحلیلی را ادامه دهد و در فیلم های تازه اش هم آن را عرضه کند، من هم تمام آثارش را دنبال می کنم و فیلم آخرش را هم دوست دارم اما ترجیح می دهم درباره آن ها نظر ندهم و تحلیلی از آن ها ارائه نکنم.»

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها