تاریخ انتشار:۱۳۹۸/۰۱/۲۶ - ۱۱:۱۵ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 110447

سینماسینما، آزاده کفاشی

در «گلدن‌تایم» قرار است به تماشای جامعه‌ای بنشینیم که در آن زندگی می‌کنیم. پوریا کاکاوند این فرصت را فراهم می‌کند که یک بار هم که شده، همه چیز را پشت سر هم ببینیم. ۱۲ اپیزود از زندگی ایرانی در ۱۲ ماه سال. از فروردین تا اسفند. ماجراهایی که برایمان ناآشنا هم نیستند. شاید به دیدن و شنیدن خیلی‌هایشان عادت کرده باشیم. شاید هر کدامشان با پرداخت مناسب بتواند موضوع یک فیلم مستقل باشد. از رابطه زن و شوهر، مادر و دختر، پدر و پسر و بحران های اعتیاد و مهاجرت و خیلی مسائل دیگر. اپیزودها را یکی بعد از دیگری می بینیم و بدون این‌که فرصتی بیابیم تا ذهنمان درگیر یکی از قصه‌ها و آدم هایش شود، قصه دیگری از راه می رسد. انگار قرار نیست هیچ‌کدام از داستان ها عمقی پیدا کنند. فقط روایتی ساده اند از آن‌چه دوروبرمان اتفاق می افتد. روایتی که بیشتر نقش یادآوری دارد. «گلدن‌تایم» به نوعی دعوت به تماشای جامعه ای است که ما هم در آن زندگی می کنیم، ولی شاید به خاطر همه‌گیر شدن برخی بی اخلاقی ها و بی‌مسئولیتی ها، خطر این وجود دارد که حساسیت خود را به مرور از دست بدهیم.

۱۲ قصه ای که در ۱۲ ماه سال روایت شده، تبدیل می شود به یک قصه جمعی. به یک کل که می توان از اجزایش به آن رسید. اپیزودهای ۱۲گانه ظاهرا هیچ ربطی به هم پیدا نمی کنند، جز این‌که شباهت هایی با هم دارند و همه در داخل فضای بسته یک ماشین یا اطراف آن اتفاق می افتند. ارتباط اپیزودها به یکدیگر کاری است که فیلم‌ساز انجام نداده و آن را بر عهده تماشاگر گذاشته تا خود رابطه داستان ها با هم و حتی رابطه آن ها با خودش و جامعه ای را که در آن زندگی می کند، کشف کند. آن‌چه مهم است، همان کلیت ماجراست در برابر تک‌تک اپیزودها.  ولی همه اپیزودها از نظر داستانی و شخصیت‌پردازی و قدرت تاثیرگذاری شبیه هم نیستند و همین یک‌دست نبودن بزرگ ترین ضربه را از نظر ساختاری به فیلم اپیزودیک «گلدن‌تایم» زده است. تماشاگر باید بتواند در پایان برای خودش کلیتی بسازد و رابطه ای برقرار کند بین همه آن‌چه در «گلدن‌تایم» دیده.

شاید بهترین اپیزود فیلم اپیزود خرداد باشد. مادر و دختری که در ماشین منتظر نشسته اند و حوصله شان سر رفته. دختر به مادر پیشنهاد یک بازی می دهد که جایشان را با هم عوض کنند و هر یک نقش دیگری را بپذیرند. دختر حرف های مادر را تکرار می کند و مادر حرف های دختر را. «گلدن‌تایم» هم در شکل دادن به کلیتی که در نظر دارد، به نوعی همین بازی را در موقعیت های مختلف به راه می اندازد. تماشاگر هم می تواند خود را در تک‌تک موقعیت های اپیزودهای مختلف در نظر بگیرد و محک بزند. در پایان اپیزود خرداد، دختر به مادر پیشنهادی وحشتناک می دهد. ولی در «گلدن‌تایم» هیچ پیشنهادی در کار نیست. در حقیقت، «گلدن‌تایم» یک قصه جمعی است برای به خاطر سپردن و به یاد آوردن.

منبع: ماهنامه هنروتجربه

لینک کوتاه

نظر شما


آخرین ها