تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۱۲/۱۶ - ۱۴:۵۲ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 108143

سینماسینما، همایون امامی

شبکه های اجتماعی و تحول شگرفی که در ارتباطات به وجود آورده اند، به‌رغم عمر کوتاه تقریبا ۱۵ ساله اش آن‌قدر وسعت دارند که دوستی معتقد بود باید این عصر را به دو دوره قبل و بعد از فیس‌بوک تقسیم کرد. و این در شرایطی است  شبکه‌های متعددی چون BBS پیش‌تر نام خود را به عنوان پیش‌گامان به ثبت رسانده بودند. تا این‌که در سال ۲۰۰۴ به فیس‌بوک می رسیم و پس از آن شبکه های اجتماعی دیگری چون توییتر و گوگل‌پلاس خودنمایی می کنند.

در این گیرودار گوشی های همراه هم می کوشند از این قافله عقب نمانند و چنین می شود که اینستاگرام و اسنپ‌چت و بعد تلگرام و واتس‌آپ و دیگران ترکتاز میدان می شوند؛ پدیده ای که امروزه با هزارویک بند و رابطه زندگی امروز ما را آن‌چنان در خود گرفته که وقتی با بسته شدن یکی از آن‌ها مواجه می شویم، اختلال ها و نارضایتی های اجتماعی خود را به‌شدت آشکار می کنند.

کیانپور در «اینستاگرامر» می کوشد با حفظ فاصله از شیوه‌های متکی بر گفتار و با تکیه بر مصاحبه به شیوه مستندهای گزارشی، مخاطب را با تجربه های کسانی آشنا سازد که شاید از بدو ورود پدیده هایی از این دست با آن همراه و هم داستان بوده اند. در این میان نه با یکی دو نفر، که با گروهی متنوع از کاربران اینستاگرام روبه‌رو می شویم که چه به لحاظ ترکیب سنی و تعلق به دو نسل و چه به لحاظ نوع اندیشه و اعتقاد و چه به لحاظ حرفه از یکدیگر متمایز می شوند. کیانپور که با صحبت های ادوین هربرت لند، مخترع دوربین های پولاروید، و پیش بینی های او در مورد رواج گوشی های امروز تلفن، فیلمش را آغاز کرده، خیلی زود تریبون را به جوانانی می سپارد که از بدو رواج اینستاگرام کاربر آن بوده و تجربه های خود را در این رابطه بیان می دارند. از این رهگذر، موضوع های مهم و متنوعی مطرح می شوند که از نگاهی تحلیل گر حکایت دارند که می کوشد جنبه های مختلف این شبکه  اجتماعی موبایلی را مورد درنگ و پرسش قرار دهد.

در این مسیر او از شکل ابتدایی اینستاگرام که نرم افزاری جهت تصحیح و ادیت عکس است، آغاز می‌کند و به شکل های پیچیده  آن می رسد. خیلی زود دیدارهای مجازی جای خود را به دیدارهای حقیقی می دهند؛ امری که اینستاگرامرها از آن با واژه  اینستامیت اصطلاح می کنند که هم‌چنان بر پایه عکس و عکاسی استوار است و در عین حال به ارتباط های اجتماعی محدودمانده ای دامن می زند که در چهارچوب اخلاقیات حاکم نیاز به تجدید نظر و گسترش محدوده های مجاز دارند و به بیانی دیگر، خط قرمزها را برنمی تابند. تلاشی مدنی شاید برای گسترش قلمروی ارتباطی.

کیانپور از بازتاب های اجرایی این امر به‌رغم ظاهر تفننی نیز غافل نمی شود. آن‌جا که به بحث رقابت های منجر به نقد می پردازد، به عدم تناسب بین کاربری درست این ابزار و ظرفیت های بالقوه آن اشاره می کند، به‌ویژه آن‌جا که از زبان یکی از کاربران میان سال اینستاگرام می گوید، به برخورد سخیفی اشاره می کند که رکیک است و آزارنده. خانمی که پست هایش بیشتر بر غذا و آشپزی متمرکز است و یکی از کاربران از او با صفت های ناشایست یاد کرده، گله مندانه سخن می گوید و کیانپور به صورتی غیرمستقیم مخاطب را در جریان پیامدهای منفی این پدیده قرار می دهد. او بر مسائل مهمی از این دست درنگ نکرده و آن را به تحلیل نمی برد، که اساسا چنین رویکردی به موضوع خود ندارد. او بیشتر می کوشد در نمایی عمومی کلیت پدیده ای به نام اینستاگرام را معرفی کند؛ کوششی که موفق است.

نکته  مهم دیگری که رویکرد کیانپور را قوت و غنا بخشیده و چشم انداز ترسیمی او را از شمول گسترده تری برخوردار می سازد، نمایش واکنش افرادی است که به‌رغم اشتیاقشان در بدو ورود از اینستاگرام کناره گیری کرده اند. به عنوان نمونه می توان به آرش اشاره کرد که تازگی اینستاگرام را کنار گذاشته است. دیدگاه جدید او بر این پرسش استوار است که تایید های اینستاگرامی تا چه حد از شناخت عمیق و جدیت برخوردارند؟ آرش اینستاگرام را رها کرده است، چراکه در تایید های فالوئرهای اینستاگرامی اش عمق و جدیتی ندیده و آن را به خاطر توهم آفرینی اش رها می کند. به این ترتیب، کیانپور اگرچه به‌اختصار و عبوری، ولی پرتوی آسیب شناسانه هم بر اینستاگرام می افکند.

اشتغال زایی وجه مهم دیگری است که با چند نمونه در فیلم نموده می شود. یکی از کاربران اینستاگرام که بانویی میان‌سال است، از ظرفیت های بالقوه این پدیده مجازی در درآمدزایی می گوید و مواردی از تجربه های خود را برمی شمرد. به این ترتیب، کیانپور بی نزدیکی به شیوه های رایج ولی کهنه و نخ نماشده  توضیحی و ژورنالیستی می کوشد به شیوه ای سیال و بی‌مرز و نظمی ظاهری، به صورتی متداخل که یادآور نوعی جریان سیال ذهن است، به یکی از مهم ترین شبکه های اجتماعی امروز بپردازد؛  شیوه ای که با حال‌وهوای ذهنی و تحرک سنین جوانان اینستاگرامر منطبق است.

«اینستاگرامر» فرصتی است تا ادب، فرهنگ، کنش و میزان شکیبایی ما در تحمل سخن مخالف به چالش کشیده شود. تمرینی شاید برای دموکراسی که افق های تازه ای برابر ما می گشاید. به ما می آموزد که صرف نظر از پذیرش یا عدم پذیرش این امکان فناوری نه‌چندان جدید، بکوشیم در عین حال که از آن درست استفاده می کنیم، هر نوع استفاده ای از آن را با سعه  صدر تحمل کنیم، برنیاشوبیم و بپذیریم در این مکاره هر کسی می تواند و محق است از این امکان در چهارچوب ادب و نزاکت استفاده کند.

«اینستاگرامر» با تنوع تصویری اش ما را به‌خوبی با دنیای متنوع یک شبکه  مجازی آشنا می سازد، نه آن‌چنان شیفته  آن است تا بر جنبه های منفی آن دیده بندد، و نه از منظری رسمی و اخلاقی به آن می نگرد. کیانپور با وسعت جامعه  نمونه ای که برابر دوربین می نشاند، دامنه رواج و محبوبیت اینستاگرام را به تصویر می کشد؛ جامعه نمونه ای که در یک سوی آن مردی روحانی با همسر جوانش قرار دارد که به منظور بستن راه های سوءاستفاده از تصویر همسرش، تصویر پروفایل او را با پوشیه همراه می سازد و دیگرانی که به چند نسل تعلق دارند، با حرفه ها و دل‌مشغولی هایی متنوع.

«اینستاگرامر» در معرفی اینستاگرام و طرح جنبه های مثبت و منفی آن موفق است؛ توفیقی که علاوه بر جنبه های محتوایی، در حوزه های تصویر و تدوین نیز خود را نشان می دهد.

منبع: ماهنامه هنروتجربه

 

 

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها