تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۱۱/۲۰ - ۱۴:۰۷ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 106174

سینماسینما، پدرام عبهر:

در بخش اوّلِ «دور تند»، نگاهی کوتاه و سریع انداختیم به فیلم‌های زهرِ مار، شبی که ماه کامل شد، خونِ خدا، انیمیشن شبِ آفتابی، طلا، معکوس، متری شیش و نیم، قسم، ناگهان درخت، مردی بدون سایه، قصر شیرین، یلدا، مسخره‌باز، انیمیشن آخرین داستان، ایده‌ی اصلی، و آشفته‌گی. در بخش دوم، ۱۱ فیلم دیگر از جشنواره‌ی سی و هفتم را خواهیم داشت و ۶ فیلم باقیمانده را، روز آخر جشنواره، در بخش سوم «دور تند» مرور خواهیم کرد.

۱۷) بنفشه‌ی آفریقایی / مونا زندی حقیقی
بنفشه‌ی آفریقایی فیلم جالبی است. امّا هرگونه اشاره‌ای هرچند کوتاه به خلاصه داستان، سورپرایز آغازین فیلم را لو می‌دهد. پس در این مورد چیزی نمی‌نویسم و پیشنهاد می‌کنم اگر قصد تماشای فیلم را دارید، حتّی خلاصه‌ی یک خطی‌اش را هم نخوانید (البته اگر تا به حال نخوانده‌اید)! فیلم موضوع حسّاس و جالبی دارد و با رویکردی شریف و انسانی به این موضوع می‌پردازد هرچند رویکرد واقع‌گرایانه و گاه بازیگوشانه‌اش را نیز نباید نادیده گرفت.

۱۸) بنیامین (انیمیشن) / محسن عنایتی
اعتراف می‌کنم که بیش از نیم‌ساعت نتواستم تحمّلش کنم، و این موضوع هیچ ارتباطی با انیمیشن بودنش ندارد. چنانکه دو انیمیشن قبلی (شب آفتابی و آخرین داستان) را تا آخر با علاقه دنبال کردم. داستان بنیامین در دوران برده‌داری فراعنه‌ی مصر می‌گذرد و به ظلمی که به بنی اسرائیل می‌شده می‌پردازد. امّا نیم‌ساعت نخست، از گیرایی کافی برخوردار نبود تا مرا متقاعد کند ادامه‌اش را تماشا کنم. همین.

۱۹) بیست و سه نفر / مهدی جعفری
فیلم ماجرای واقعی اسارت ۲۳ رزمنده‌ی نوجوان ایرانی و استفاده‌ی تبلیغاتی رژیم صدام از آن‌ها را روایت می‌کند، امّا هرگز نمی‌تواند از سطح سریال‌های جنگی تلویزیونی دهه‌ی ۷۰ عبور کند. به نظرم چنین داستانی بار دراماتیک بالایی برای یک فیلم سینمایی دارد، امّا «بیست و سه نفر» با شخصیت‌پردازی‌های عمدتاً بسیار ضعیف و تخت، مخصوصاً در مورد افسران عراقی، و اشکالات فنّی (از جمله طرّاحی صدا)، نتوانسته از پتانسیل بالای چنین داستانی استفاده کند.

۲۰) جان‌دار / حسین امیری دوماری و پدرام پور امیری
«جان‌دار» یکی از بی‌جان‌ترین و بی‌مایه‌ترین فیلم‌های امسال است. یک ملودرام تلویزیونی بسیار ضعیف درباره‌ی موضوعِ به‌شدّت تکراریِ قتل و قصاص، با چاشنی «پیشنهاد بی‌شرمانه»، و شخصیت‌پردازی‌های عموماً تأسّف‌بار (تقریباً به جز شخصیت یاسر)، بازی‌های نه چندان خوب، منطق روایی ناقص و پایانی پادرهوا. کاش یکی به فیلمسازان ما توضیح می‎داد که نیمه‌کاره رها کردن داستان با پایان باز فرق دارد.

۲۱) پالتو شتری / مهدی علی میرزایی
پالتو شتری فیلم باحال و بامزه‌ای است که با رویکردی تقریباً ابزورد، و داستانی روشنفکرانه، به نقد جریان روشنفکرمآبی در جامعه‌ی ایرانی می‌پردازد. فیلم پر از شوخی‌های بامزه‌ی کلامی و بصری است و فرم روایی جالب و جذّابی را هم انتخاب کرده. امّا گاهی کمی خام به نظر می‌رسد و پایانش هم به طرز عجیبی ناامیدکننده است. با این حال، دیدنش برای‌تان خالی از لطف نخواهد بود.

۲۲) تیغ و ترمه / کیومرث پوراحمد
متاسفم که بگویم هیچ واژه‌ای برای توصیف «تیغ و ترمه» بهتر و دقیق‌تر از واژه‌ی تأسّف‌بار «مبتذل» به ذهنم نمی‌رسد. یک ملودرام خانوادگی-جنایی آبکی که هیچ نقطه‌ی روشنی ندارد به جز آهنگ «تیغ و ترمه» با صدای رضا یزدانی!

۲۳) روزهای نارنجی / آرش لاهوتی
یک فیلم پرتقالی و معمولی درباره‌ی زنی که تقلا می‌کند در جامعه‌ی مردانه، گلیم خود را از آب بیرون بکشد. فیلم زیادی ساده و معمولی است امّا موفق می‌شود مخاطب را تا حدی با خودش همراه کند.

۲۴) حمّال طلا / تورج اصلانی
یک فیلم فوق‌العاده جالب و خلاقانه و «بدبو»! درباره‌‌ی آدم‌های مستأصلی که دست به هر کار «کثیفی» می‌زنند تا یک‌شبه پول‌دار شوند. حیف که تمام خلاقیت و جذابیت فیلم در یک سوم پایانی به دام کلیشه و تکرار می‌افتد. با این حال دیدنش خالی از لطف نخواهد بود.

۲۵) جمشیدیه / یلدا جبلی
فیلمی در مذمّت فحش دادن! فیلمساز با یک خط قصّه‌ی تکراری (باز هم درباره‌ی قتل و قصاص)، با چاشنی عذاب وجدان، فیلمی ساخته فاقد هر گونه خلاقیت، غافلگیری، و جذّابیت؛ تا بتواند در پایان فیلم، دغدغه‌ی اخلاقی‌اش را به شکل یک بیانیه‌ی تند و تیز، از زبان شخصیت‌ها، به تماشاگر عرضه کند. خوانندگان عزیز! بدانید و آگاه باشید که «فحش‌دادن امنیت روانی جامعه را به خطر می‌اندازد». تبریک می‌گویم. شما الان «جمشیدیه» را تا آخر تماشا کردید! تمام.

۲۶) سرخ‌پوست / نیما جاویدی
«سرخ‌پوست» یک فیلم خوش‌ساخت و حساب‌شده و درخشان است با تعلیقی جذّاب و نفس‌گیر که از تمامی لحظاتش لذّت می‌برید تا پایان… که ناگهان ناامیدتان می‌کند! نه اینکه لزوما پایان بدی داشته باشد، نه! امّا نشانه‌های شخصیت‌شناختی لازم را برای پایان‌بندی‌ا

ش در طول فیلم قرار نداده است. با این حال، کلیت فیلم آن‌قدر جذّاب هست که بتوان آن را یکی از بهترین فیلم‌های سال دانست. راستی لازم است بگویم نوید محمّدزاده، باز در نقشی کاملاً متفاوت، همچون همیشه، حتّی بیش از همیشه، می‌درخشد؟

۲۷) ماجرای نیمروز ۲: ردّ خون / محمّدحسین مهدویان
مهدویان پس از تجربه‌ی بسیار ناموفّقش در لاتاری (از لحاظ لحن و فرم و محتوا، نه گیشه)، باز به سبکی که در آن تبحّر دارد بازگشته و یک فیلم تاریخی مستندگونه‌ی دیگر ساخته که از لحاظ تکنیکی، حیرت‌انگیز است. تسلّط مهدویان در فضاسازی و خلق فضاهایی بی‌نهایت شبیه به مستند، حقیقتاً شگفت‌آور و قابل تحسین است. و البتّه این بار، برخلاف قسمت اوّل ماجرای نیمروز، لحن فیلمش یکدست‌تر، شخصیت‌هایش خاکستری‌تر، و روایتش منطقی‌تر است. با همه‌ی این‌ها، حساب فیلمنامه از کارگردانی کاملاً جداست و اساساً تحلیل محتوایی و تاریخی فیلم‌های مهدویان، در قالب یک یادداشت کوتاه یا حتّی بلند سینمایی نمی‌گنجد.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها