تاریخ انتشار:۱۳۹۴/۱۲/۰۹ - ۰۳:۴۱ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 12550

کیوان کثیریان

* یک. چند خبرنگار به پشت صحنه فیلم “رگ خواب” دعوت شدند تا ظاهرا گفت و گو و گزارش هایی از این حضور تولید شود. در بخشی از این فرایند،  لیلا حاتمی در مصاحبه ای با این چند همکار خبرنگار، بابت سوال هایشان به شدت عصبی شده و با لحن تندی به آنها تاخته. یک رسانه فایل صوتی این مصاحبه را منتشر کرده و بحث هایی پدید آمده. مانی حقیقی هم دوسطر در فضای مجازی نوشته، از برخورد لیلا حاتمی کیف کرده و خبرنگاران را “دوزاری” خوانده. این برخوردها موجبات خشم خبرنگاران را فراهم کرده و دلخوری وسیعی را پدید آورده است.

* دو. شاید نیازی نباشد که برخی بدیهیات را یادآوری کنیم؛ مثل اینکه در همه جای دنیا مهم ترین عامل  دیده شدن و شهرت هنرمندان، رسانه ها هستند، اینکه رابطه رسانه – هنرمند تعریف مشخص حرفه ای دارد، اینکه هرکدام در محدوده حرفه ای خود، باید از سوی طرف مقابل به رسمیت شناخته شوند تا رابطه ای سالم پدید آید و اینکه رابطه سالم میان رسانه و هنرمندان و ارتباز توام با احترام متقابل برای هر دوطرف سازنده است و بالعکس.

کم نداشتیم نمونه هایی که به محض ایجاد مشکلی برای یک فیلم یا هنرمند، اولین جایی که دست به دامنش می شوند، رسانه ها هستند و کم نداریم نمونه هایی که به محض احساس نیاز، اهل رسانه برای دوستان هنرمند، عزیز می شوند.

* سه. اما نکات دیگری هم هست که به آداب و تکنیک های نوشته و نانوشته مصاحبه باز می گردد. نکاتی که گرچه به حرفه ما به عنوان روزنامه نگار مربوط می شود ولی طبعا دوستانی که گاه در موضع مصاحبه شونده قرار می گیرند نیز لاجرم باید این نکات را بدانند.

“مصاحبه” یک اتفاق دوطرفه است (اساسا باب تفاعل و مفاعله هر دو ماهیت دوطرفه دارند) به همین دلیل ساده، برای آنکه مصاحبه اتفاق بیفتد، رضایت و آمادگی دوطرف، شرط لازم است.

در مصاحبه خانم حاتمی با همکاران خبرنگار، به وضوح یکی از طرفین نه آمادگی مصاحبه دارد و نه تمایلش را. او خود اعتراف می کند که “معلومه حوصله ندارم، از اولش هم گفتم دوست ندارم مصاحبه کنم.”

خب پس احتمالا کسی- تهیه کننده یا کارگردان- از او خواسته یا مجبورش کرده که با خبرنگاران گفت و گو کند. با این اوضاع، همان شرط آغازین مصاحبه محقق نشده و عملا مصاحبه به دردبخوری شکل نمی گیرد.

خانم حاتمی از همان ابتدا در پاسخ به سوال اول(که سوال نامربوطی هم نبود)، نارضایتی اش از مصاحبه را به وضوح نشان داد و با عصبیت به سوال کننده حمله کرد. با توجه به وضعیت برخورد، واکنش غیرعادی، لحن به شدت مهاجم وهمچنین پیشینه ای که از ایشان وجود دارد، گمان می کنم موضوع نارضایتی اولیه خانم حاتمی از مصاحبه کردن  واضح و مبرهن است و حتما بر دوستان خبرنگار حاضر در آن نشست نیز، محرز شده که خانم حاتمی به هر دلیل، حال مساعدی ندارند و – مثل همیشه- نمی خواهند مصاحبه ای اتفاق بیفتد.

* چهار: اگر فرض کنیم خانم حاتمی به هردلیل و به رغم میلش از سوی کسی ناچار به مصاحبه شده، شاید بهتر بود به خاطر همان دلیل یا همان فرد، مصاحبه را با آرامش انجام می داد. یا اگر حال و حوصله و آمادگی نداشت و واقعا راضی به گفت و گو نبود، نباید از اساس آن را می پذیرفت. اما در طول مدت گفتگو به شهادت فایل صوتی، خانم حاتمی خودش حاضر به قطع مصاحبه نیست و به رغم رسیدن به اوج عصبانیت و با استفاده از لحن توهین آمیز و بسیار نامناسب، می خواهد گفت و گو ادامه یابد!

عجیب اینکه خانم حاتمی خطاب به خبرنگارانی که با کمال احترام با ایشان برخورد کردند و ضمن تشکر حالا پیشنهاد می کنند که اگر حوصله ندارد مصاحبه را تمام کنند، با تندی می گوید: “حالا حوصله دارم یا ندارم. معلومه که ندارم. حالا که منو له کردین، حالا که آلوده کردین، حالا ممنونین؟ نخیر سوالتون رو بپرسین!” و خبرنگاران بنده خدا  نمی دانستند این کارهایی که ایشان می گوید را کی انجام داده اند!

کاملا بدیهی است سوالات دوستان همکار، چه خوب و چه بد، مستوجب برخوردهای خانم حاتمی نبود و به نظر می رسد هر جور سوالی مطرح می شد ایشان مشابه همین رفتار را بروز می داد.

* پنج. به گمان من از لحاظ حرفه ای دوستان خبرنگار – که برخی شان همکاران کاربلد و باسابقه ای هم هستند – باید حتما مصاحبه را قطع می کردند و سراغ شخص دیگری برای گزارش و مصاحبه می رفتند و یا به کلی محل را ترک می کردند. ماندن در آن شرایط و ادامه گفت و گو، اشتباه همکاران من بود و موجب شد شاءن رسانه ای شان لطمه بخورد و تخفیف یابد.

ولی حتی اگر همکاران خبرنگار تصمیم به ادامه مصاحبه داشتند، شاید بهتر بود طرح سوالات با دقت بیشتری انجام می شد. طبعا این سوال که “آیا این نقش از ابتدا برای شما نوشته شده بود؟” سوال دقیقی نیست و چندان به بازیگر ربطی ندارد اما یک مصاحبه شونده که در شرایط روحی متعادلی پای مصاحبه نشسته و موضع تهاجمی ندارد، می تواند به سادگی پاسخ دهد که این سوال را باید از کارگردان بپرسید و بگذرد. اما پرسیدن این سوال از مصاحبه شونده ای که دریافته ایم سرجنگ دارد و “اعصاب معصاب” ندارد، خطاست و یک بهانه خوب دیگر برای حمله به او می دهد که داد. یا آن سوال اشتباه درباره وجود کلمه اضمحلال در خلاصه داستان فیلم و نتیجه گیری اینکه نقش خانم حاتمی، منفی است.

* شش. یک مساله اساسی دیگر اما این است که آیا بنا به درخواست یک تهیه کننده و با یک خلاصه داستان نیم خطی، باید رسانه به خبرنگارش ماموریت دهد تا برود پشت صحنه یک فیلم و با عوامل فیلم گفتگو کند؟ آیا بهتر نبود مسوولان بالادستی رسانه، خبرنگارشان را با اطلاعات بیشتری به ماموریت بفرستند و یا برای چنین ماموریت هایی که منافعش تنها و تنها به صاحبان فیلم می رسد کمی با تامل و امساک رفتار کنند؟ مهم تر از آن به گمانم مسوول بالادستی که طبعا تجربه بیشتری دارد باید درباره گفت و گو با اشخاصی با پیشینه رفتاری خاص، به خبرنگارش هشدار دهد.

سابقه مشخص خانم حاتمی در برخورد و گفت و گو با اهل رسانه چیز تازه ای نیست. این مساله می توانست به کمک همکاران من بیاید و اساسا تجربیات گذشته باید موجب می شد خبرنگاران یا از اساس با ایشان گفتگو نکنند یا با وسواس بیشتری برای مصاحبه حاضر شوند.

* هفت. بخش غم انگیز و جالب ماجرا آن است که همین دوستان هنرمند، به کرات و با اشتیاق و احترام و حال خوب و موضع پایین، با هر رسانه خارجی گفت و گو می کنند و اساسا به هر سوالی با هر کیفیتی پاسخ می دهند. هیچ اعتراضی هم ندارند. اصولا خود را در اندازه ای نمی بینند که اعتراضی داشته باشند. نمونه هایی از سوالات معمولی تر از اینها را همین هنرمندانی که نامشان ذکر شد، پاسخ داده اند و قابل دسترسی هم هست.

* هشت. به گمانم خانم لیلا حاتمی و تهیه کننده فیلم “رگ خواب” باید به سرعت و رسماَ از اهالی محترم رسانه به ویژه چهار خبرنگاری که در پشت صحنه فیلم حاضر شدند، عذرخواهی کنند. نه به دلیل احتمال تحریم ایشان و فیلم توسط رسانه ها و طومار و بیانیه و یا دلایل مشابه دیگر، بلکه به خاطر آنکه عذرخواهی از این اشتباه فاحش در چنین شرایطی یک وظیفه انسانی و اخلاقی است.

* نه. درباره جمله مانی حقیقی هم چیز زیادی نمی شود گفت. جنس ادبیات او بیش از هرچیز نشان دهنده کیفیت چیزی است که در ذهنش وجود دارد. “خاموشی” شاید بهترین پاسخی باشد که مناسب ایشان است. فقط مانده ام اگر کسی درباره فیلم او چنین کلماتی به کار ببرد، آقای حقیقی با همین ادبیات فاخر، چه صفتی برایش انتخاب خواهد کرد.

منبع: روزنامه شرق ۹ اسفند ۹۴

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها