تاریخ انتشار:۱۳۹۸/۱۱/۲۱ - ۱۳:۳۴ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 130997

بیژن مومیوند دبیر گروه حافظه روزنامه سازندگی در یادداشتی نوشت :

ابراهیم حاتمی‌کیا بار دیگر با «خروج» ثابت کرد که فرزند زمانه است و فیلم‌هایش حرفی از جنس زمانه و درد زمانه دارند و به قول سیدمرتضی آوینی خانه‌اش را در دامنه‌ی آتشفشان بنا کرده است.
«خروج» نه فیلمی شورشی و ساختارشکنانه است و نه از جنس تسویه‌حساب‌های سیاسی و جناحی که بتوان با برچسب سیاسی سراغش رفت و بایکوتش کرد بلکه تلنگر و هشداری است از سر دل‌سوزی و درد به اولیای امور که تا دیر نشده حرف مردم را بشنوند و با تکبر و نخوت یا ندانم‌کاری و غفلت، درد مردم را امنیتی نکنند. همان مردمی که از همه‌ی زندگی و وجود خود برای کشورشان گذشته‌اند و الان هم توقعی جز شنیدن حرف‌شان و گره‌گشایی از مشکلات کوچک‌شان ندارند.
رحمت «خروج» می‌تواند رفیق و شاید هم فرمانده‌ی «عباس» آژانس شیشه‌ای باشد که بعد از جنگ به سر زمین کشاورزی‌اش برگشته است. اهالی روستا او را مقصر شهید شدن فرزندان یا شوهران‌شان می‌دانند و این قضاوت‌ها باعث شده گریزان از جماعت، بیرون از روستا و در زمین کشاورزی‌اش در انزوا روزگار بگذراند. این داوری‌ها و نامهربانی‌ها تلخ و تنهایش کرده اما با وجود همه‌ی این تلخی‌ها و نامهربانی‌ها وقتی پسرش می‌خواهد پا جای پای او بگذارد و برای دفاع از کشور به مرز برود، مانعش نمی‌شود و با رفتن پسرش تنهاتر از همیشه می‌شود و همدم و همراهی جز سگ و سیگار برایش نمی‌ماند.
رها کردن آب شور سد به زمین‌های کشاورزی و پاسخ‌گو نبودن مسولان محلی، خون رحمت و بقیه‌ی کشاورزان را به جوش می‌آورد و در این حیص و بیص خبر شهادت پسرش می‌رسد. هنوز هفتم شهادت پسر نشده که رحمت تصمیم می‌گیرد برای دادخواهی با تراکتور راهی پایتخت و پاستور شود و دیگر ریش‌سفیدان هم او را همراهی می‌کنند. خبر خروج تعدادی کشاورز معترض و راهی شدن‌شان با تراکتور برای دیدن رئیس‌جمهور به سرعت تبدیل به خبر داغ شبکه‌های اجتماعی و ماهواره‌ای می‌شود و کشاورزان را در این مخمصه قرار می‌دهد که چه کنند تا اعتراض‌شان مورد سواستفاده رسانه‌های بیرونی قرار نگیرد. در این‌جا حاتمی‌کیا با ظرافت حق اعتراض را مورد تأکید قرار می‌دهد. او که در آژانس شیشه‌ای از زبان حاج کاظم گفته بود امنیت کشور را عباس‌ها تأمین می‌کنند نه بی‌بی‌سی و سی‌ان ان، حالا می‌گوید اگر همان عباس‌ها اعتراض داشتند، حق دارند اعتراض‌شان را به رساترین شکل و بدون لکنت بیان کنند و به بهانه‌ی سواستفاده بی‌بی‌سی و… نباید این اعتراض را خاموش کرد. با رسانه‌ای شدن در راه بودن کشاورزان معترض، مقامات امنیتی به فکر حل مساله و در واقع پاک کردن صورت مساله می‌افتند اما رحمت تسلیم صحنه‌آرایی مشاور اعظم نمی‌شود و تنهای تنها راهی پاستور می‌شود تا صدایش را به بالاترین مقام برساند و بگوید که شورشی نیست و امنیت کشور هم برایش مهم است اما خواستار به رسمیت شناخته شدن حقش و اعتراضش است و با قلب واقعیت یا حرف‌های شیک اما تهی نمی‌توانند ساکتش کنند.
عده‌ای «خروج» را نسخه‌ی تازه‌ای از «گزارش یک جشن» دانسته‌اند، فیلمی که هنوز امکان اکران و دیده شدنش از مخاطبان سلب شده است. اگر چه در حرف کلی «خروج» و «گزارش یک جشن» به هم شباهت دارند اما خط سیر و ساختار خروج بسیار پخته‌‌تر و درونی‌تر از «گزارش یک جشن» است که نمادی بود از یک هیجان سرپوش‌گذاشته شده. شخصیت‌های خروج مساله‌دارتر، درمندتر و واقعی‌تر هستند و فقط ای کاش فیگور و رفتار رحمت بومی‌تر و این‌جایی‌تر می‌بود و این‌قدر هالیوودی نشده بود. در نهایت این‌که ساخته شدن «خروج» توسط سازمان «اوج» این نوید را می‌دهد که همچنان امکان ساخته شدن و اکران فیلم‌هایی دردمند، منتقد و معترض و از جنس همین روزهای تلخ، وجود دارد.
[بعد از تحریر: اگر این روزها ابراهیم حاتمی‌کیا مورد حمله و هجمه‌ی همه‌جانبه و سازمان‌دهی‌شده‌ از چپ چپ تا راست راست واقع نشده بود، این مطلب هرگز نوشته نمی‌شد]

برچسب‌ها: ,

لینک کوتاه

نظر شما


آخرین ها