تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۱۲/۰۹ - ۱۸:۵۲ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 107554

سینماسینما، نگار مفید

تفکری که به «سرو زیر آب» جان میدهد، پیش از آنکه با داشتههایش سنجیده شود، با نداشتههایش خود را معرفی میکند. همین اندازه که اثری از قاصدک و کبوتر سفید و شاخه شکسته در فیلم نیست، یا انفجارهای مهیب و صدای گوشخراش و خط مقدم آشفته با سنگرهای همیشه در خطر در این فیلم جایی ندارد، باعث میشود «سرو زیر آب» خود را به عنوان اثری متفاوت در سینمای دفاع مقدس معرفی کند. فاصله گرفتن از کلیشههای رایج در سینمای جنگ و روایت داستانی متفاوتی که انتخاب میکند، باعث میشود پس از روشن شدن چراغهای سالن احساس از دست دادن به بینندهاش ندهد و ارزشهایی که از آنها جانبداری میکند نیز شبیه به همیشه نباشد. غیبت این تصاویر همیشگی را میتوان به عنوان ویژگی منحصربهفرد اثر پذیرفت و آنچه باشهآهنگر در راستای تفکر کلیشهزدای خود در فیلم به کار برده است، در زمینهای دیگر مورد سنجش قرار داد. از یک سو ملیگرایی تنیدهشده در اثر، مثل یک جریان آرام پستوهای دیده و نادیده اثر را پر کرده است و از سوی دیگر، شاعرانگی حاکم بر تصاویر بهسرعت خود را در ذهن بیننده تثبیت میکند. این دوگانه لذتبخش در برخی سکانسها تبدیل به یک سرمایه ارزشمند شده و در برخی دیگر مثل یک تصویر گلدرشت خود را نشان میدهد.

«سرو زیر آب» از همان ابتدا در دوگانگی میان فیلم اجتماعی سرراست و فیلم شاعرانهای نمادگرا خود را بروز میدهد. آن تصاویر محو و مبهم زیر آب که تقلای یک غواص را برای بیرون کشیدن یک بسته ارزشمند از کنار سرو نشان میدهد، باعث میشود نام فیلم مثل یک نشانه شاعرانه خود را به ما تحمیل کند، اما به محض آنکه غواص بسته را برمیدارد و به سطح آب میآید، تصویر از وهم خالی میشود و مثل یک رویای صادقه از مسیر شاعرانگی خارج میشود و روند روزمرهای به خود میگیرد. فیلم از همان دقایق اولیه، بازی ذهنی دوگانهاش را برای مخاطب رو میکند. از اینجا به بعد، با تیم شناسایی نزدیک به خط مقدم جبهه مواجه میشویم؛ درگیریهایشان، سیستم ارزشی متفاوتشان و حتی نگاه متفاوتی که به جهان دارند. داستان با جزئیاتی که شخصیتها و داستان برای ما چیدهاند، ادامه پیدا میکند، تیم شناسایی موظفاند از روی پیکرهای بینامونشان به نام و نشان آدمهایی برسند که خانوادهای چشم به راه پیکرشان مانده است. جزئیات این شناسایی است که ما را به دنبال خود میکشاند؛ اثر انگشتی که دیگر وجود ندارد، پلاکهایی که به گردن نیستند، یقه لباسهایی که اسم فرد روی آن نوشته نشده. همین نبودنها باعث میشود اشتباهی رخ دهد و تیم شناسایی در مواجهه با اشتباه احتمالیاش مسیری متفاوت در پیش بگیرد. به این ترتیب است که در توصیف فیلم باز هم به نیستی متوسل میشویم. اما این عمق بخشیدنهای روتین در داستانهای اجتماعی، در هیاهوی خاکستری سالن شلوغ شناسایی به همین ترتیب باقی نمیماند و به محض اینکه داستان واقعی آغاز شد، بازی ذهنی دوگانه اثر شروع به خودنمایی میکند. ریتم تند و جزئیات فیلم از شخصیتها به سمت فضا کشیده میشود و عینیگرایی فیلم به نمادگرایی میل میکند و موضعش را از یک فیلم پرهایوهو به سمت رکود آرامبخش یک داستان عاشقانه تغییر میدهد. این تغییر هرچند در برخی از سکانسها یکدستی «سرو زیر آب» را زیر سوال میبرد، بیننده را در جریان داستان مبهوت نمیگذارد.

جزئیات فیلم از شخصیتهای معرفیشده به قابهای تصویری گسترده کشیده میشود و درنهایت شخصیتها و قابها را یکی میکند تا تلفیق این جزئیات داستان را به پیش ببرد. محدودیتهای از پیش تعریفشده هرچند بازگشت فیلم به روند اصلیاش را با اخلال مواجه میکند، چیدمان صحنههای شلوغ، قابهای دلنشین و روح ملیگرایی اثر به کمک میآیند تا روند رو به آرامش فیلم را شکل دهند. علاوه بر اینکه بازی ذهنی دوگانهاش به عنوان یک خط واسط، خوب عمل میکند و گرایش فیلم از یک فیلم سینمایی جنگی خوشریتم به سمت عاشقانهای دیالوگمحور را رقم میزند. همان اندازه که سکون و آرامش صحنه قدم به قدم بیشتر میشود و بازی بازیگرانش، دیالوگها و روند داستان آرام میگیرند، این مخاطره را ایجاد میکند که اگر تا پایان داستان جلوی کلیشههای رایج ایستاده است، در پایان چطور خود را نجات میدهد. آیا میتواند در تلفیق این دو فضا موفق شود و نوعی از عشق انسانی را به تصویر بکشد، بدون آنکه به ارزشهای از پیش تعریفشدهاش پشت کند؟ در پایان است که سروِ زیرآبمانده در ابتدای فیلم به کمک میآید تا شاعرانگی و نمادسازی را به دنیای عینی فیلم پیوند دهد. با این توصیف است که دیالوگهای گلدرشت یا تک و توک قابهای شعاری فیلم را میتوان به کلیت یک اثر متفاوت در سینمای دفاع مقدس بخشید و تلاشش برای گذر از هیاهو و پرحرفی به سکوت و ماندگاری را ستود. بدون آنکه در این راه از ارزشهای خودش کوتاه بیاید، یا احترامش برای بازماندگان را نقض کند

منبع: ماهنامه هنروتجربه

لینک کوتاه

نظر شما


آخرین ها