تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۱۲/۰۹ - ۱۸:۵۳ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 107487

سینماسینما، ساقی سلیمانی

مستند «رزم‌آرا؛ یک دوسیه مسکوت» از دل تاریخ سیاسی نه‌چندان دور این مرز و بوم بیرون کشیده می‌شود و زوایای مختلفی از زندگی سیاسی رزم‌آرا را روایت می‌کند. نوع روایت فیلم جذابیت‌های بصری فراوانی دارد. از شروع فیلم که با روایت دل‌پذیر محمد بحرانی آغاز می‌شود، به دور از انواع احساسات و تاکیدهای آزاردهنده در روایت، با عکس‌هایی بر قطعات به‌هم‌پیوسته نگاتیو، تا انیمیشن‌های نیمه‌پویای آن، که استعاره‌های جذابی در طراحی آن بود که بی‌شک از اتاق فکر پروپیمانی بهره می‌برد. انتخاب عکس و فیلم و نوع تهیه و تدوین فیلم بی‌نظیر بود. بی‌طرفی در روایت موارد سیاسی به حدی بروز داشت که می‌شد این را از جسارت در مواردی که نام مصدق می‌آمد، فهمید. در روزها و سال‌هایی که مصدق در اوج محبوبیت خود به سر می‌برد، همین که بی‌کم‌و‌‌کاست اطلاعاتی به بیننده منتقل شود که امکان خاکستری کردن شخصیت مصدق را در این موقعیت فعلی تاریخی دارد، خود از جسارت سازندگان اثر است.

مصدق و رزم‌آرا گویی در جبهه‌های مختلف در این اثر هر دو یک‌رنگ می‌شوند و از اولوهیت فاصله می‌گیرند. رزم‌آرا به‌رغم این‌که در تمام سال‌های پس از انقلاب با مصاحبه‌های فداییان اسلام یک چهره تاریخی منفور و در عین حال ناشناخته برای مردم داشت، جنبه‌هایی از زندگی‌اش همیشه برای من شخصیتی خاکستری مایل به روشن می‌ساخت که متاسفانه در این مستند به آن پرداخته نشد. وقتی نام این مستند را شنیدم، خواستم در اولین اکران آن حضور داشته باشم. رزم‌آرا نامی بود که برای من به زندگی صادق هدایت گره خورده بود، چهره‌ای که بی‌شک هدایت روشنیِ چهره‌اش در تاریخ ادبیات معاصر ایران را به او مدیون است و سرنوشت این دو به هم گره خورده بود. جهانگیر هدایت کوتاه درباره خودش و ارتباطش با رزم‌آرا به عنوان شوهرعمه، در زمان کودکی در فیلم نقل کرد، اما باز هم متاسفانه کسی از این مهم سخن به میان نیاورد که هدایت در پاریس از حمایت‌های رزم‌آرا و نفوذ وی بهره می‌برد و ناامیدی هدایت از زندگی وقتی به اوج خود رسید که بزرگ‌ترین حامی او در ایران ترور انقلابی شد و هدایت بی‌شک انگیزه بیشتری برای خودمرگی داشت- که به قول خودش این احساس با وی زاده شده بود- و انگیزه کمی برای زندگی در غربت که بزرگ‌ترین حامی مالی و پرنفوذش را دیگر نداشت. دوران طلایی هدایت با دوران طلایی رزم‌آرا به هم گره خورده بود و سقوط و ترور رزم‌آرا به سرنوشت مرموز هدایت… رمزآلودگی این هر دو شخصیت و ارتباط آن‌ها چیزی بود که تشنه بیشتر شنیدن درباره‌اش بودم، اما این دوسیه مسکوت مجالی برای آن فراهم نیاورد و بیشتر و صرفا به مردان سیاست پرداخت. نوع برخورد تصویری طنزگونه با کاشانی در این فیلم به حدی جاافتاده و موفق بود که می‌توان درباره‌اش نوشت که اگر شما هنر نقل قول کردن را به‌خوبی بلد باشید، ماجرای یک قتل هم می‌شود شیرین‌ترین روایت. محمدحسین حیدری با تدوینِ این اثر، کاری قابل تحسین ارائه داده است. هم‌چنین صداگذاری‌های فیلم نیز قابل توجه است. در کل این اثر از هر زاویه امتیازات کاملی را از آن خود کرده است که بی‌شک زمان ماندگاری آن را ثابت می‌کند

منبع: ماهنامه هنروتجربه

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها