تاریخ انتشار:۱۳۹۸/۰۶/۳۰ - ۱۹:۴۹ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 121920

سینماسینما، علیرضا نراقی

«درساژ»، نوشته حامد رجبی، اولین ساخته پویا بادکوبه، فیلمی درباره بلوغ است؛ درباره بزرگ شدن، درباره تلاش دختری که میان تمام کودکان اطرافش- از دوستان هم‌سن‌وسالش گرفته تا خانواده‌اش- تنها کسی است که می‌خواهد بزرگ باشد. داستان از یک شیطنت کودکانه شروع می‌شود. اما وقتی این شیطنت- دزدی از یک مغازه به عنوان سرگرمی- تبدیل به یک خطر می‌شود، آن‌گاه دیگر همه چیز جدی‌تر از یک سرگرمی است و حالا واقعیت با تمام دشواری و اضطراب خود به سرخوشی گلسا و دوستانش هجوم می‌آورد. اما در گلسا اتفاق مهم‌تری از جدی شدن یک شوخی می‌افتد، او سلوک دشواری از کودکی به پختگی را تجربه می‌کند. نکته اصلی دراماتیک در «درساژ» همین تحول است. آن‌چه از شخصیت گلسا شخصیتی دراماتیک می‌سازد، عمل خلاف انتظار او و تبدیل این گذر از یک بحران به یک سلوک برای بالغ شدن است. گلسا ابتدا با کنش پنهان کردن فیلم دزدی خود و دوستانش، یک کنش یا بهتر است بگوییم سوالی داستانی ایجاد می‌کند. اما این سوال برای این‌که از او شخصیتی دراماتیک بسازد، کافی نیست، بلکه نوع رویکرد و اعمال بعدی او در کشمکش‌های حاصل از این کنش است که از او شخصیت می‌سازد. به دلیل روند کند و عدم حضور فعال گلسا در کشمکش‌هایی که تا میانه فیلم ادامه دارد، این‌طور به نظر می‌رسد که او شخصیت تخت و منفعلی است که بیهوده فیلم روی لحظات تنهایی و سکوتش متوقف مانده، اما این تصور خیلی زود شکسته می‌شود. عصیان گلسا از میانه و با دیدن بی‌پناهی و تنهایی‌اش شکلی دیگر پیدا می‌کند. او شروع به کار کردن و مستقل شدن می‌کند، در مواجهه با دوستان و اطرافیانش حتی از قبل سرکش‌تر می‌شود، اما سرکشی آگاهانه‌ای که با قدرت و اعتمادبه‌نفس همراه است. او گویی برای قوی‌تر کردن خود به جسمش فشار می‌آورد و داوطلب کارهای سخت می‌شود؛ تا خانه می‌دود، وابستگی‌اش را از اشیای پیرامونش که در تاکید روی تلفن همراه متبلور است و حتی پول از دست می‌دهد و این‌گونه تنها شخصیت کنش‌مند فیلم در میان همه آدم‌های گیرافتاده در یک وضعیت قفل‌شده و پرفساد اجتماعی می‌شود. گلسا مدتی ساکت مانده بود تا مانند یک کودک دنیا به دادش برسد، اما او از انفعال به جایگاه اصلی پیش‌برنده کنش ارتقا پیدا می‌کند و این تحول، «درساژ» را از یک فیلم اجتماعی صرف که نمایش‌گر وضعیت بحرانی آدم‌های بی‌مایه است، به یک درام جذاب و شخصیت‌محور تبدیل می‌کند که اساسا نگاه ویژه‌ای به انسان و تحول فرد در جامعه دارد. تحولی که هم مقید به مرزهای یک فیلم نوجوانانه است و هم بینشی وسیع‌تر از تحولات یک برهه سنی حساس می‌سازد.

دوربین پویا بادکوبه دارای تنش است، روی چهره‌ها و مکانها لرزشی خفیف دارد، اما بااین‌حال التهاب کاذب ایجاد نمی‌کند و اتفاقا به جای فاصله گرفتن از آدم‌ها روی صورت‌ها بیشتر از موقعیت‌هایی که شخصیت‌ها در آن قرار دارند، می‌ماند. ما تشنه دیدن واکنش‌های جزئی گلسا و آن نگاه نافذ و صورت گاه سنگی او هستیم، برای همین هر چقدر که دوربین- حتی در حال دویدن- به صورت گلسا نزدیک می‌ماند، زیاد نیست، بلکه با توجه به فیلمنامه ضروری است.

«درساژ» اگرچه نقطه عظیمت و عوامل کمک‌کننده در پیشبرد درامش مایه‌های اجتماعی و جغرافیایی دارد و صاحب دلالت‌هایی معنادار نسبت به جامعه امروز ایران است، اما از سطح آن‌چه به غلط «سینمای اجتماعی» ایران خوانده می‌شود، فراتر می‌رود و به یک تصویر انسانی از یک برهه حساس از زندگی یک انسان خاص و جذاب می‌رسد و به همین دلیل درنهایت برای مخاطب خود تصویری فراتر از زمان و جغرافیا می‌سازد.

منبع: ماهنامه هنروتجربه

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها