تاریخ انتشار:۱۳۹۸/۱۱/۱۵ - ۱۴:۴۳ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 130174

سینماسینما، حمید باباوند

نوشتن درباره ی روز صفر را باید با تقدیر از وزارت اطلاعات آغاز کرد. همه ی این سال ها وزارت اطلاعات در تولید فیلم های سینمایی مختلفی نقش داشته است؛ اما آن چه در این اقدام قابل تقدیر است، تداوم و وسعت نظرش در این رویه بوده است. سیاست چند سال گذشته وزارت اطلاعات کار بر روی گروه های تروریستی بوده است و این ماموریت را در قالب تصویر به کار روی سازمان مجاهدین خلق و گروه ریگی محدود کرده است. فیلم به یاد ماندنی «ماجرای نیمروز» یا فیلم خوب «وقتی که ماه کامل شد» توانست جوایز متعددی را به دست بیاورد و همین استقبال نشان می دهد که کیفیت تولید آن فراتر از اتفاق معمول فیلم های حمایتی بوده است. فیلم «روز صفر» نیز داستانی از این دست است.

نویسنده و کارگردان با خیال راحت توانسته در واقعیت دخل و تصرف کند تا داستان خودش را بسازد. با نگاهی به فیلم و تطبیق آن با واقعیت می توان دریافت که اجبار و تحمیلی برای گنجاندن تصویری خاص در کار نبوده است و همین کافی است تا شخصیت خلاقی مانند سعید ملکان بتواند دست به تولید یک اثر استثنایی در سینمای ایران بزند. فیلمی که فیلم نامه اش پر است از خرده روایت. توی آن قرار نیست همه ی منسوبین نظام، افراد خوبی باشند. قهرمان داستان قرار نیست سر تا پا پوشیده به آداب اسلامی و متخلق به رفتار ناب باشد. برای خلق یک تصویر چند ثانیه ای می شود هزینه ی سفر را بر دوش تولید گذاشت و تنها مساله مهم تولید یک اثر با کیفیت باشد.
قهرمان داستان سیاوش، علی یا هر اسم دیگری که باشد، هویت یک قهرمان در فیلم های اکشن را دارد. کارهایی می کند که افراد معمولی نمی توانند انجام دهند. برای ماموریتش می تواند از هر امکانی استفاده کند. لازم نیست برای سفرهایش از اتوبوس استفاده کند یا روی صندلی پروازهای اکونومی بنشیند؛ می تواند با دل آرام روی صندلی جت اختصاصی اش لم بدهد، لباس راحتی بپوشد و به همکارانش دستور بدهد «هر کی خواست بیاد توی اتاق با تیر بزنش» تا او بتواند راحت توی اتاق بنشیند. قهرمان داستان روز صفر یک قهرمان واقعی سینماست از جنس همان هایی که مردم دوست دارند روی پرده عریض سینما ببینند.
«سعید ملکان» در «روز صفر» هوشمندانه به سینما وفادار بوده است؛ بی آن که بخواهد خودش را وام دار جایی بداند و همین باعث شده تا محصولش یک اثر سینمایی باشد؛ اثری پر کنش و پر کشش که مخاطب را روی صندلی میخکوب کند. می توان تصور کرد که مخاطب او در سینما با دل آرام هزینه‌ی بلیتش را پرداخت کند و در نهایت راضی از سینما بیرون بیاید و احتمالا به دیگرانی هم که این گونه ی سینمایی را دوست دارند توصیه کند؛ «برو و فیلم را ببین. امیر جدیدی خیلی خوبه. صحنه های اکشن ش واقعا نفس گیره. من نمی دونم چقدر هزینه کردن تا اون صحنه های هواپیما را بسازند.» و من به عنوان نویسنده ای که دغدغه سینما دارد، خوشحال باشم که سینما با این خون تازه می تواند به حیاتش ادامه دهد.
اگر قرار باشد به سبک سایت آی ام دی بی به فیلم ستاره بدهم حتما فیلم ۹ ستاره می گیرد و اگر قرار باشد به سبک سایت متاکریتیک به آن نمره بدهم؛ عددش ۹۵ خواهد بود. فیلم داستان جذابی دارد؛ فیلم نامه اش قهرمان محور است و قهرمانش یک شخصیت باهوش، توانمند با قدرت بدنی بالا، شجاع و پرتحرک. خرده داستان هایی که می توانند به فیلم عمق ببخشند در فیلم نامه به وفور وجود دارند. از منظر تولید فیلم در لوکیشن های متعدد اتفاق می افتد و در نهایت صحنه های بزرگ و پر جزئیاتی که شایسته ی نمایش روی پرده ی بزرگ نقره ای است، توی فیلم وجود دارد. آن چند نمره یا ستاره ای که به فیلم نداده ام به خاطر کیفیت تصویر است که گاهی شبیه به ویدیو شده است و دیالوگ هایی که شعار زده، اشتباه و یا دور از انتظار هستند.
به گروه تولید این اثر درخشان باید خسته نباشید گفت و منتظر ماند تا در گیشه نیز جواب شایسته شان را بگیرند.

لینک کوتاه

نظر شما


آخرین ها