تاریخ انتشار:۱۳۹۸/۱۱/۱۶ - ۲۱:۱۴ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 130363

سینماسینما، حمیدرضا مقدسیان
عامه‌پسند، سومین فیلم از سه‌گانه‌ی زنان سهیل بیرقی یعنی ترتیب فیلم «من»، «عرق سرد» و «عامه‌پسند» است. وقتی این سه فیلم را در نظر بگیریم، به یک رگه‌ی مشخصی می‌رسیم که آن دغدغه سهیل بیرقی یعنی پرداختن به زنانی که تلاش می‌کنند مستقل باشند، هویت فردی پیدا کنند و شاید به روشی زندگی کنند که با عادت‌های عرفی و سنتی جامعه آنها جور در نمی‌آید اما تا جای ممکن خودشان هستند.
لیلا حاتمی در فیلم«من» ، باران کوثری در فیلم «عرق سرد» و فاطمه معتمدآریا در فیلم «عامه پسند» نماد این زن‌ها هستد. همه این زن‌ها به نوعی سرنوشت مشترک دارند و توسط جامعه اطراف خود بلعیده می‌شوند. تاکید می‌کنم بر جامعه‌ اطرافشان به این خاطر که این مردان نیستند که مشخصا به شکلی دوقطبی باعث اذیت، آزار و ناکامی زنان می‌شوند بلکه تحت تاثیر باورهای حاکم در جامعه است.
رگه‌ی دیگری که در فیلم‌های سهیل بیرقی مشخص است، انتخاب شریک جنسی متفاوت در فیلم‌های اوست. این موضوع را سهیل بیرقی شاید مشخصا به آن اشاره نکرده و نپذیرفته است اما رگ‌های آن را می‌توان دید. مثلا در فیلم عرق سرد هم‌خانه بودن باران کوثری و هدی زین‌العابدین. در فیلم عامه پسند هم هوتن شکیبا که مربی یوگاست و خاطراتش را با هم‌خانه پسری که داشته مطرح می‌کند، این شائبه را ایجاد می‌کند که شاید این شخصیت فردی با تمایلات متفاوت است.
به وضوح بعد از فیلم «من» و بعد از آن «عرق سرد» و در نهایت «عامه‌پسند»، سهیل بیرقی بیش از آنکه سینما، قصه‌گویی، شخصیت‌پردازی و قوام یافتگی فیلمنامه برایش مهم باشد، مضامین و مفاهیمی که برایش اهمیت دارد ملاک قرار گرفته. شاید عامه‌پسند از همین نقطه بیشترین آسیب را خورده است. بیشتر از آنکه به فیلمنامه توجه شود، تلاش شده آن مفاهیم در قالب شخصیت‌های نمادین و مثالی در قالب فیلم مطرح شود. شاید اگر بازی فاطمه معتمدآریا نبود، همین میزان کششی هم که در فیلم هست، قابل جستجو نبود.
منبع:سانس ویژه

لینک کوتاه

نظر شما


آخرین ها