تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۱۱/۱۳ - ۱۲:۳۹ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 105186

 

فرزانه متین- «کمک باید به موقع باشه»،«زخم مهم نیست جاش مهمه»،«پشت همه برنده ها حرفه»،«رفیق نیمه راه بودن»،«میدونی عشق آدمو بگیری چی میشه؟»،«عشقی که دیده نشه چی میشه: جنگ،نفرت»،«تو ،ذاتت برنده نیست»،«برای رسیدن رویای قدرت،رویای بقیه رو به باد دادی» و….چه دیالوگ های کوتاه و آشنایی،کوتاه چون اثر گذار و آشنا چون مانوس با سینمای کیمیایی به قدمتی نزدیک به پنج دهه.
مسعود کیمیایی تو دهه ی اخیر با ساخت فیلم «قاتل اهلی» نشان داد حرف کم آورده؛رفاقت ها و وفاداری های بی سر و ته ،عشق های بی سرانجام،خیانت و جنایت ،مافیای سیاست و قدرت حواشی سینمایش را زیاد کرده است.زاویه دوربینش نیک و بد بوده و از این رو همیشه اخلاق و سیاست را با هم در آمیخته به طوری که مخاطبش،ناراضی ،سینما را ترک کرده است. امسال کیمیاییِ پدر با فیلم «معکوس» فرمان رو به دست کیمیایی پسرداده و تنها به نام تهیه کننده اکتفا کرده که البته پسرش حق فرزندی را به جا آورده و چون پدر فیلمی با مضامین فوق ساخته است. البته پولاد نه با آن ادبیات صقیل و منحصر بفرد پدرش بلکه با ادبیاتی کمی عامیانه تر،البته جوان پسندتر ،صد البته با ضرب المثل های ساده و بازیگرهای بی حاشیه ،اولین فیلمش را در مقام نویسنده و کارگردان جلو دوربین برده است و شاید برنده این فیلم را باید نقش سیامک (شهرام حقیقت دوست) دانست که در دام بازی های تکراری برای کیمیایی ها نیفتاده است.
چرا این حرف های های نیش دار پدر و پسر کم نمی شود؟این زخم ها را چه کسانی و چه زمانی به آن ها زده اند که گریبانگیر سینمای کیمیایی ها شده و یقه اش را ول نمی کند.با دیدن ١۵ دقیقه اول فیلم ناخودآگاه ذهن تماشاگر از رضا موتوری،گوزن ها عبور می کند تا می رسد به سلطان و قاتل اهلی.دست های همیشه پنهان از سیاستمدار تا گاراژدارش که تقدیرها را رقم می زند.
فیلم معکوس در ژانر اکشن- اجتماعی روایتگر داستان دو رفیق از دوره ی پیش از انقلاب است .یکی در سودای سیاست و تشنه قدرت و دیگری مکانیک و عاشق پیشه که حالا نوبت به تسویه حساب های عاطفی رسیده است.
اگر پولاد بخواهد همین راه را ادامه دهد نمی توان او را جدا از پدرش ،کارگردان نامید و باید گفت کارگردانی خواهد شد وامدار یا مقلدپدر(مسعود کیمیایی)در سودای رفاقت های همیشگی با چاشنی تهیج و کمی اکشن.

لینک کوتاه

نظر شما


آخرین ها